۱۳۹۵ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

آشتی ملی خوب است اما …چه خوش بی‌مهربانی هر دو سر بی ، که یکسر مهربانی دردسر بی

آشتی ملی خوب است اما …چه خوش بی‌مهربانی هر دو سر بی ، که یکسر مهربانی دردسر بی
 » سید احمد شمس
 چهارشنبه, ۲۰ام بهمن, ۱۳۹۵
این روزها سخن از آشتی ملی از سوی طیفی از اصلاح طلبان به گوش می رسد که به صورت هماهنگ همه روزه به این نکته ابراز تمایل نموده و خواستار ارتباط مستقیم با رهبری شده و از دوستی و محبت میان جریان های مختلف فکری و سیاسی سخن به میان آورده اند.
سخنان محمد هاشمی 
 اولین بار این نکته توسط محمد هاشمی برادر آیت الله هاشمی مطرح شد که در اظهاراتی گفته بود : اصلاح‌طلبان، یک گروه سیاسی در این کشور هستند و نمی‌توانند بدون ارتباط با رهبری نظام همه فعالیت هایشان را داشته باشند و انجام دهند ، وی درادامه گفته بود : در زمان حیات آیت‌الله هاشمی، ایشان واسطه‌ای بین جناح‌ها، گروه‌ها و افراد با مقام رهبری بودند. آنها مطالب خود را به آیت‌الله هاشمی می‌گفتند و ایشان یا خودشان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم موضوعات را با رهبری مطرح می‌کردند و از آن طرف مطالبات رهبری را به آنها منتقل می‌کردند یعنی به عنوان یک واسطه یا کاتالیزور عمل می‌کردند ، محمد هاشمی هم چنین تاکید کرده بود : ظاهرا الان در نبود ایشان شخصیت دیگری نیست که آن نوع رابطه‌ای را با رهبری داشته باشد که آقای هاشمی داشتند. کسی که بتواند مطالب را در فضای مناسبی مطرح کند ، در این شرایط اصلاح‌طلبان به این فکر افتادند که با خلاء وجود آقای هاشمی، خودشان مستقیم و مستقل با رهبری ارتباط بگیرند، تا هم مطالبشان را به ایشان بگویند و هم مستقیما مطالبات رهبری را بشنوند .
 محمد رضا تابش نماینده اردکان در مجلس هم در نطق میان دستور گفته بود : آشتی ملی، یک شعار سیاسی نیست، بلکه یک ضرورت ملی است، مشکلات پیش روی کشور فراتر از توان محدود یک گرایش سیاسی است، باید بتوانیم با اتکاء به خرد جمعی و استفاده از ظرفیت‌ها و شخصیت‌هایی که منشأ خیر و اثر فراوان در این کشور بوده‌اند نظیر آقایان هاشمی، خاتمی و ناطق نوری توان کشور را بالا ببریم ، تابش در پایان بیان کرده بود : خردمندی؛ عقلانیت و شجاعت و تدبیر مقام رهبری را به عنوان یک سرمایه ملی برای عبور از چالش‌ها و تنگناها معیار قرار دهیم و با تکیه بر نقش ممتاز ایشان در برون رفت مسائل پیش رو از افراط و تندروی‌ها فاصله بگیریم.
اظهار نظر حسین مرعشی 
 حسین مرعشی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی نیز در مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز گفته است : در شرایط کنونی رهبرانقلاب تنها شخصیتی هستند که از نسل یاران نزدیک حضرت امام(ره) هستند، در نتیجه اگر تا دیروز آیت‌ا… هاشمی به نیابت از نظام با برخی از گروه‌های سیاسی در ارتباط بود و حلقه اتصال این گروه‌ها به نظام سیاسی تلقی می‌شد، امروز تنها شخصیتی که می‌تواند این خلأ را پر کند رهبری انقلاب است. به همین دلیل درخواست این است که مسئولیت‌های مدنی و سیاسی آیت‌ا… هاشمی از این پس به حوزه رهبری نظام منتقل شود و مقام رهبری در صورت صلاحدید در این زمینه تدبیر لازم را اتخاذ کنند، در شرایط کنونی بخشی از گروه‌های سیاسی تقاضا دارند که پس از رحلت آیت‌ا… هاشمی ارتباط این گروه‌ها به صورت مستقیم با مقام رهبری برقرار شود ، او همچنین در پاسخ به سؤال آرمان امروز مبنی بر اینکه این ارتباط از چه طریقی می‌تواند صورت بگیرد؟ اظهار می‌دارد : در مرحله اول ما منتظر خواهیم ماند تا نظر مقام رهبری را در این زمینه ببینیم و پس از تدبیر ایشان اهداف دیگر خود را دنبال خواهیم کرد، نباید اجازه داد خلأ آیت‌ا… هاشمی سبب پاره شدن اتصال برخی گروه‌ها با نظام سیاسی شود، به نظر من شخصیت‌هایی مانند آقای خاتمی ، آقای ناطق نوری، آیت ا… سیدحسن خمینی و آقای روحانی و حتی آقای ولایتی می‌توانند بخشی از این وظیفه را برعهده بگیرند و همچنان گروه‌های سیاسی را برای فعالیت سیاسی در درون نظام دلگرم کنند، این مساله نیز در مرحله اول به تدابیر مقام رهبری و از سوی دیگر به نقش آفرینی این افراد بستگی دارد.
دیدگاه سید حسین موسوی تبریزی 
 سید حسین موسوی تبریزی دبیر کل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نیز در گفت و گو با پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، با اشاره به بحث اخیر مطرح شده مبنی بر ضرورت ارتباط مستقیم و بدون واسطه اصلاح طلبان با رهبری، اظهار داشته: برقراری ارتباط مستقیم و بدون واسطه با رهبری برای تمامی جریانات و طیف های سیاسی، امری مفید و ضروری است و باید به این اصل توجه داشت که رهبری نظام متعلق به همه آحاد مردم و همچنین تشکل ها و جریانات سیاسی است و کسی نمی تواند مدعی شود رهبری به یک جریان خاص تعلق دارد ، وی تصریح کرد: وظایف و حقوق رهبری و ملت متقابل است؛ همانطور که مطابق اصول مصرح قانونی رهبری دارای مسئولیت ها و اختیاراتی است، متقابلا همه مردم و جریانات سیاسی نیز در محدوده قانون اساسی موظف و مکلف به تبعیت از ایشان هستند.
 دبیر کل مجمع محققین هم چنین بیان داشته : اصلاح طلبان در زمره انقلابی ترین افراد جامعه محسوب می شوند و ایثار و جانفشانی های آنها در برهه‌های مختلف از دوران انقلاب تا دفاع مقدس و مقاطع بعدی بر هیچکس پوشیده و مکتوم نیست ، وی ادامه داده: اصلاح‌طلبان هرگز نمی‌خواهند کوچکترین لطمه به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی وارد شود و همواره در صدد تحقق منافع ملی و مصالح عمومی هستند، این مهم نیز با هماهنگی بیشتر و رابطه مستحکم‌تر و وثیق‌تر آنها با ارکان حاکمیت ظهور و بروز عیان‌تر و ملموس تری خواهد داشت.
 موسوی تبریزی تصریح کرده : همواره رابطه اصلاح طلبان با رهبری نظام مطلوب بوده است البته بعضا ممکن است برخی مسائل پیش آمده باشد، بعد از رحلت حضرت امام(ره) اگر به مقاطع و دوره های مختلف نگاهی بیندازیم مشخص می‌شود که اصلاح طلبان همواره خود را ملزم و مقید به اطاعت از فرامین رهبری می دانستند ، وی ادامه داده : در دوران دولت اصلاحات و ریاست جمهوری آقای خاتمی ما شاهد همگرایی و تبعیت ایشان از فرامین رهبری بودیم، همچنین آقایان میرحسین موسوی و کروبی نیز با اذن و اجازه رهبری در سال ۸۸ کاندیدا شدند ، موسوی تبریزی خاطرنشان کرده : البته گاهی ممکن است در برخی مسائل و امور حکومتی اشکالاتی نیز پیش آید که باید به این مسائل با دیده اغماض نگریست و تسامح به خرج داد.
نگاه سید محمد خاتمی 
سید محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران هم معتقد است اکنون بهترین موقعیتی است که می‌توان فضای آشتی ملی را در کشور حکم‌فرما کرد ، خاتمی اضافه کرده : من می‌گویم که هیچ‌کس نباید در گذشته بماند ، رییس‌جمهوری دوران اصلاحات گفت که به عقیده او تهدیدهای رییس جمهوری جدید آمریکا علیه ایران شرایط لزوم آشتی ملی را افزایش داده است .
 به عقیده رییس بنیاد باران یکی از اهداف دولت فعلی آمریکا عصبانی کردن جمهوری اسلامی ایران است و این احتمال وجود دارد که بعضی از عصبانی‌هایی که حضور دارند، دست به اقداماتی بزنند که اندک اندک افکار عمومی را که در حال حاضر به طور نسبی همراه ما است، به زیان ما برگردانند و در نهایت به جایی برسیم که برای جنایت علیه ما و لطمه به منافع ملی ایران موفق به توجیه افکار عمومی شوند.
 خاتمی اضافه کرده که در شرایط فعلی همه باید خیلی خیلی خونسرد باشیم ، گرچه این مساله به معنای کوتاه آمدن و گذشتن از حقوق‌مان نیست ، خاتمی با اشاره به قبول داشتن اصل نظام در طیف‌های مختلف سیاسی کشور، اضافه کرده : دنیا می‌داند و باید دوباره بفهمد که در مقابل هر تهدیدی که علیه اصل نظام و تمامیت ارضی و منافع ملی ایران بروز کند، کوچک‌ترین تردیدی برای ایستادگی و مقابله نداریم و بخصوص اصلاح‌طلبان این مساله را دوباره اثبات خواهند کرد که هرگاه کسی بخواهد فکر تجاوز به ایران و ضربه زدن به منافع ملی کشور را در سر بپروراند، همه ما یک‌صدا در مقابلشان خواهیم ایستاد و در این زمینه هیچ‌گونه اختلاف نظری بین جریان‌های مختلف در جامعه وجود ندارد و باید در عمل این همبستگی را نشان دهیم.
 رییس‌جمهوری پیشین ایران در ادامه گفته است : ممکن است کسانی میانه خوبی با انقلاب یا نظام هم نداشته باشند، اما این افراد هم بدون شک به ایران دلبسته‌اند و زمانی که اصل کشور و نظام و منافع ملی و حیثیت ایران تهدید می‌شود، کسانی که به ایران و سرنوشت آن و ملت و منافع فکر می کنند همه در یک خط در مقابل کسی که می خواهد تجاوز بکند، می‌ایستند.
 خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود گفته به عقیده او هیچ‌کس نباید در گذشته بماند و همه به آینده نگاه کنند و حتی کسانی که در حصر و زندان هستند هم در این زمینه دلشان برای انقلاب و کشور می‌سوزد و نسبت به تهدیدهایی خارجی موضع دارند و بی‌شک بیشتر از خیلی از کسانی که در جامعه، مدعی انقلابی‌گری هستند دلشان به درد آمده است. او هم چنین از مردم خواسته تا با شکوه تمام و متحد در راهپیمایی روز ۲۲بهمن حضور یابند حتی اگر از بعضی سیاست‌ها دلخور هستند.
نظر علی مطهری 
 علی مطهری هم که به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی در دانشکده مهندسی این دانشگاه حضور یافته و به سوالات نمایندگان تشکل‌های دانشجویی پاسخ داده بود ، در پاسخ به سوال دانشجویی در خصوص مساله حصر توضیح داد: ما کارهایی در این زمینه انجام داده‌ایم و به ما اجازه دادند ملاقاتی با محصوران داشته باشیم تا ببینم اگر آزاد شوند برنامه‌شان چیست، آنها گفته‌اند نظام را دوست دارند و مایل به وحدت هستند که خب این‌ها را به مقامات و رهبری ابلاغ کردیم. ما نمی‌گوییم خطایی نبوده خیلی‌ها اشتباه می‌کنند اما خب هفت سال گذشته است و حصر بدتر از حبس است، در یک خانه دو سه اتاقه که پر شنود است بدون روزنامه و تلویزیون که البته اخیرا گذاشتند چند روزنامه وارد شود. تنها این‌ها مقصر نیستند و دوطرف در این جریان مقصر بودند،اگر هم بیایند بیرون دیگر اتفاقی نمی‌افتد مانند زمانی که آیت‌الله منتظری بیرون آمدند و مشکلی پیش نیامد.
توضیحات مصطفی تاجزاده 

مصطفی تاجزاده از چهره های سیاسی نزدیک به محمد خاتمی درباره طرح آشتی ملی که آقای خاتمی اخیرا مطرح کرده توضیحاتی داده است ، وی در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا گفته “آشتی ملی آن‌چنان که آقای خاتمی هم تاکید کرده، برای این است که آینده ایران را نجات دهیم و سعی می‌کنیم آینده را به نحو بهتری بسازیم”،
 او گفته است: “آشتی ملی یعنی پذیرش تکثر از موضع برابری و یکسانی نه این‌که یکی از دیگری عذرخواهی کند یا توبه‌نامه بنویسد و مواردی از قبیل. ما اگر اهل چنین کارهایی بودیم در سال‌های گذشته که در زندان بودیم به چنین روش‌هایی متمسک می‌شدیم که خودمان را نجات دهیم و بتوانیم سهمی از حکومت را به خود اختصاص دهیم ، در همین باره آقای تاجزاده افزوده: “به باور من همه کسانی که به استقلال و یکپارچگی ملی و سرزمینی ایران اعتقاد دارند و حاضرند در چارچوب قانون، با نفی خشونت‌ورزی و با التزام به قانون اساسی فعالیت کنند، باید این امکان را بیابند که در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور مشارکت فعال داشته باشند و ایران و ایرانیان بتوانند از توانمندی آنها بهره برند.”

این فعال سیاسی، تاکید می کند که منظور رئیس جمهور پیشین ایران از طرح “آشتی ملی” صرفاً تفاهم دو جناح اصلی در کشور نیست بلکه نظر آقای خاتمی “این است که همه کسانی که به قانون اساسی ملتزم هستند، بتوانند در فرآیند مدیریت کشور و در عرصه اجتماع و سیاست فعال شوند و امکان خدمت‌گذاری یابند.”، به گفته آقای تاجزاده “از این منظر، ‘آشتی ملی ‘ یعنی احیای همان شعار ‘همه با هم ‘ ابتدای انقلاب و زنده کردن شعار ‘ایران برای ایرانیان ‘ عصر اصلاحات ، وی تاکید کرده  که این طرح به معنی نوشتن “توبه نامه” نیست، “بلکه مسئله این است که وضعیت کشور بسیار خطرناک و پیچیده است و اگر به هوش نباشیم و دست یاری به یکدیگر ندهیم و برای به رسمیت شناختن یکدیگر و تاکید بر اشتراکات تلاش نکنیم، خدایی‌ناکرده در آینده با مشکلات و بحران‌هایی به مراتب حادتر از اکنون روبرو می‌شویم.”
ضرورت های تحقق آشتی ملی و تداوم آن
اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸۸ که از نامزدی میر حسین موسوی و مهدی کروبی حمایت می کردند پس از اعتراض به نتایج انتخابات ، مورد غضب و خشم رهبری ، سپاه ، سیستم امنیتی و قوه قضائیه قرار گرفته و تعداد زیادی از برجسته ترین فعالان سیاسی این جریان تا مدت ها به زندان افتادند و توسط قوه قضائیه انحلال دو حزب بزرگ متعلق به این جریان یعنی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی صادر شد و حتی برخی از چهره های برجسته این جناح سیاسی از ایران خارج شده و در کشورهای دیگر سکنی گزیدند .
 اصلاح طلبان در ابتدا تصور می کردند که می توانند با روش های مسالمت آمیز مدنی و راهپیمایی های آرام و اعتراض های خیابانی حکومت ایران را وادار به پذیرش خواست اکثریت مردم کنند و موفق خواهند شد از استقرار دولت غیر قانونی و غیر مشروع احمدی نژاد جلوگیری کنند .
 اما فشار و برخورد حکومت ایران بسیار شدید بود و به دلیل سرکوب های پی در پی اعتراض های مردمی و دستگیری خبرنگاران و فعالان سیاسی ، رفته رفته فضای خفقان بر کشور حاکم شده و اصلاح طلبان از هر گونه اقدام عملی و مثبت بازماندند و نتوانستند در صحنه سیاست داخلی آن گونه که باید و شاید نقش ایفا کنند.
 این چنین بود که تصور می شد اصلاح طلبان برای همیشه از صحنه سیاسی کشور دور شده اند ، چرا که به غیر از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ، سایر احزاب اصلاح طلب هم نه اجازه برگزاری کنگره و نه جلسات سیاسی را داشتند و در هیچ دانشگاه و مرکزی هم اجازه برگزاری سخنرانی و جلسه به آن ها داده نمی شد.
در چنین شرایطی در انتخابات مجلس نهم هم که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸۸ برگزار می شد و اصلاح طلبان هنوز تکلیف تقلب در انتخابات قبلی را روشن شده نمی دیدند حتی حاضر به ثبت نام و کاندیدا شدن در این انتخابات نشدند و این چنین بود که تصور عمومی بر حذف اصلاح طلبان برای همیشه از صحنه سیاسی ایران بود.
اما یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲۲ جانی دوباره به پیکر اصلاح طلبان داد ، چرا که در مرحله اول تمامی جریان های مخالف دولت احمدی نژاد به صورت یکپارچه از نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی حمایت کردند و پس از رد صلاحیت آقای هاشمی علاقمند به شرکت در انتخابات شدند ، محمدرضا عارف کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان به توصیه ی آقای خاتمی از صحنه رقابت ها به نفع حسن روحانی کنار رفت تا با حمایت مشترک اعتدال گرایان و اصلاح طلبان و حتی بخشی از اصول گرایان میانه رو حسن روحانی رئیس جمهور شود و جانی دوباره بر پیکر اصلاح طلبان دمیده شود.
 تعدادی از اصلاح طلبان که مدت ها از حضور در دولت دور شده بود دوباره به کارهای دولتی برگشتند و زمینه برای فعالیت مجدد سیاسی اصلاح طلبان و باز شدن چندین سایت و چندین روزنامه متعلق به این جناح سیاسی فراهم شد ، و حتی برخی از اعضای حزب مشارکت توانستند تحت عنوان حزب اتحاد ملت ایران اسلامی از وزارت کشور مجوز بگیرند و حزب ندای ایرانیان هم تحت نظارت صادق خرازی توانست مجوز فعالیت گرفته و در عرصه سیاسی کشور فعالیت کند.
اصلاح طلبان که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲۲ منتقد جدی حکومت و شخص آقای خامنه ای بودند و ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد را نامشروع می دانستند با روی کار آمدن حسن روحانی کمی محافظه کارانه تر از گذشته ، از اظهار نظرهای این گونه خودداری کردند و تلاش نمودند با اتخاذ روشی احتیاط آمیز بتوانند از سد تایید صلاحیت شورای نگهبان برای انتخابات دوره دهم مجلس بگذرند ، هر چند چهره های اصلی اصلاح طلب در انتخابات دوره دهم مجلس از حضور به عنوان نامزد نمایندگی محروم شدند اما چهره های جوان تر و ناشناخته تر توانستند از سد شورای نگهبان بگذرند و در رقابتی جدی در تهران و اکثر شهرهای بزرگ برنده انتخابات مجلس باشند و حتی در مجلس خبرگان تاثیر لازم را بگذارند و از ورود چهره هایی چون محمد یزدی و محمد تقی مصباح یزدی به مجلس خبرگان جلوگیری کنند.
 بر اساس برخی شنیده ها بعضی از سران رده بالای حاکمیت با برگزاری جلساتی با تعدادی از اصلاح طلبان برجسته توصیه هایی به آنان برای بازگشت مسالمت آمیز به قدرت کرده و حتی در برخی موارد به آنان قول مساعد در جهت حل مشکلات آنان داده اند.
به همین لحاظ اصلاح طلبان داخل کشور ترجیح داده اند با فعالان سیاسی ایرانی که در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸۸ از کشور خارج شده و هم اکنون مشغول فعالیت خبری و سیاسی در دیگر کشورها هستند برخورد احتیاط آمیز کنند ، و همانند سابق رابطه بسیار نزدیکی با آن ها نداشته باشند ، در بسیاری از موارد در کانال های تلگرامی اصلاح طلبان از عضویت افرادی که در خارج کشور هستند جلوگیری می شود و همه این ها دلیل براین است که علاوه بر بیت رهبری ، سیستم امنیتی و سپاه به برخی اصلاح طلبان قول داده که اگر خط قرمزها را رعایت کنند و از چهره های سیاسی و خبرنگاران مقیم خارج کشور فاصله بگیرند ، امکان بازگشت مجدد آنان به صحنه سیاسی کشور وجود خواهد داشت.
 بر اساس برخی از شنیده های دیگر سیستم امنیتی و سپاه به بعضی اصلاح طلبان قول داده که روحانی قطعا رئیس جمهور دوره آینده است و از آنان خواسته که حتما از روحانی حمایت کرده و تنور انتخابات را گرم کنند تا تعداد زیادی از مردم در انتخابات شرکت کنند ، از طرف سیستم امنیتی به برخی اصلاح طلبان قول داده شده اگر در راهپیمایی های ۲۲ بهمن و مراسم های مختلف شرکت کرده و با نظام همراهی کنند گشایش هایی در فضای سیاسی کشور در آینده برای آن ها ایجاد شده و زمینه مجدد بازگشت بسیاری از آنان به مدیریت های دولتی فراهم خواهد شد.
 اما از طرف دیگر بسیاری از اصلاح طلبان معتقدند که بیت رهبری ، سپاه و سیستم امنیتی بر سر قول خود پایدار نیستند و این قول و قرارها اعتبار نداشته و ممکن است در میانه راه ، آنان با ناجوانمردی به گونه ای دیگر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را رقم بزنند ، همان گونه که با قول مثبت به موسوی و کروبی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ باعث شدند تا آنان مردم را با شور و شوق پای صندوق رای بیاورند اما به یک باره حاکمیت با ناجوانمردی و بد عهدی و تقلب در انتخابات به قول خود وفا نکرده و روشی دیگر را برای نتیجه انتخابات رقم بزند.
 صرف نظر از صحت یا سقم تحلیل های مذکور بر اساس دیدگاه نگارنده بدون شک آشتی ملی و تلاش برای ایجاد فضای آرام و بدون تنش در کشور و به تبع آن در سطح سیاست خارجی کشور امری مطلوب به نظر می رسد که نتیجه آن چیزی جز پیشرفت و اعتلای کشور و آبادانی آن با تلاش تمامی نیروهای کاردان متخصص ایرانی در داخل و خارج کشور نخواهد بود اما به نظر می رسد در هر توافق و آشتی ملی دو طرف ماجرا بایستی نسبت به طرف مقابل نرمش نشان داده و اگر قرار بر چشم پوشی و فراموشی اشتباهات گذشته باشد لازم است هر دو طرف این رویه را در پیش گیرند چرا که به قول بابا طاهر عریان چه خوش بی‌مهربانی هر دو سر بی ، که یکسر مهربانی دردسر بی
 رفع حصر از رهبران در بند جنبش سبز به عنوان مهم ترین مطالبه ی مردم می تواند از اساسی ترین اقداماتی باشد که حاکمیت در راستای تحقق آشتی ملی بایستی انجام دهد و هم چنین پنج اصلی که توسط آیت الله هاشمی در آخرین نماز جمعه در بیست و شش تیر ماه ۱۳۸۸ مطرح و به عنوان شرط بازگشت آرامش به کشور مورد تاکید قرار گرفته بود یعنی آزادی زندانیان سیاسی ، دلجویی از آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات ، آزادی رسانه‌ها و مطبوعات ، پایبندی همه به قانون و فضای بحث برای جلب اعتماد از حد اقل مواردی هستند که حاکمیت بایستی برای ایجاد فضای آشتی ملی فراهم نماید و بدون تردید در صورت عدم لحاظ این شرایط دستیابی به آن عملا ممکن نبوده و یا کوتاه مدت و بی اثر خواهد بود.

https://negaam.news/1395/11/20/%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%DA%86%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C/


توضیحاتی در رابطه با حاشیه های کنفرانس فعالان رسانه و حقوق بشر و دستگیری اخیر در آنکارا

گفتگوی نگام با سید احمد شمس
توضیحاتی در رابطه با حاشیه های کنفرانس فعالان رسانه و حقوق بشر و دستگیری اخیر در آنکارا
 دوشنبه, ۲۹ام آذر, ۱۳۹۵
نگام ، سرویس گفتگو _ چندی است که پیش از برگزاری کنفرانس فعالان رسانه و حقوق بشر در استانبول ترکیه و هم چنین پس از آن حاشیه هایی در رابطه با این نشست و فعالیت های انجمن همبستگی ایرانیان دنیا ( آهاد ) و سایت خبری نگام در فضای مجازی و برخی رسانه ها مطرح شده که سایت نگام را بر آن داشت تا گفتگویی با آقای سید احمد شمس فعال سیاسی مدنی مقیم ترکیه در این خصوص ترتیب دهد که در ادامه آن را می خوانید.

چند روز قبل مطلبی توسط یکی از فعالان سیاسی در یکی از سایت ها منتشر شد یکی از اتهام های ایشان رابطه دوستی شما مدیر کانال تلگرامی آمد نیوز است و این که در کانال مذکور اتهامی به فرد دستگیر شده اخیر در آنکارا وارد شده ، این فردمعتقد است چون شما دوست صمیمی مدیر کانال تلگرامی آمد نیوز هستید ، وی به حمایت از شما و یا حتی با اشاره شما سند مذکور را منتشر کرده است ؟
اینجانب بیش از یک سال است با مدیر کانال تلگرامی آمد نیوز مرتبط نیستم و از مهر سال ۱۳۹۴ تا کنون هیچ سخن و مکالمه و ارتباطی با او نداشته ام و لازم هم نمی دانم دلیل آن را ذکر نمایم ، ضمن آن که به دلیل اصطکاکی که بین مدیر آمد نیوز و فرد بازداشت شده اخیر در آنکارا از مدت ها قبل وجود داشته ، فرد بازداشت شده اخیر پس از حصول اطمینان کامل از قطع ارتباط من با او ، به همکاری با ما پرداخت و کنفرانس برادری مسلمانان ، سه ماه پس از قطع کامل ارتباط من با مدیر کانال آمد نیوز یعنی در دی ماه ۱۳۹۴ برگزار شد .
 اتفاقا در همان ایام شب نامه ای در فضای مجازی پخش شد که فرد بازداشت شده اخیر در آنکارا ، آن شب نامه را به مدیر کانال تلگرامی آمد نیوز منتسب کرد و آن را ناشی از اختلاف من با او دانست ، حال این فعال سیاسی بد نبود ابتدا به این نکات دقت می فرمودند و این گونه خارج از مدار تقوا و عدالت و انصاف ، بی هیچ گونه تحقیقی این گونه خبر اخیر کانال آمد نیوز بر علیه فرد تازه بازداشت شده در آنکارا را به من منتسب نمی کردند ، بایستی به این فعال محترم سیاسی گفت : اوصیکم بتقوی الله
 البته من جوابیه خودم را برای سایت انقلاب اسلامی ارسال کردم که خوشبختانه پاسخ اینجانب در سایت مذکور منتشر شد و جا دارد در همین جا از این اقدام حرفه ای و تحسین برانگیز سایت انقلاب اسلامی کمال تشکر را داشته باشم.
این فعال سیاسی در یادداشت خود اصرار داشته اند در خصوص منابع مالی نگام و کنفرانس های برگزار شده شفاف سازی شود ، در این رابطه اگر توضیحی لازم می دانید لطفا ارائه نمایید ؟
در مورد شفاف نمودن مسائل مربوط به سایت نگام و کنفرانس های برگزار شده هم به این فعال سیاسی و هم سایر دوستانی که این پرسش را مطرح می کنند لازم است این نکته را یادآوری کنم که بر اساس قاعده فقهی و حقوقی “البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر “ اگر فردی ادعایی کند و اتهامی را متوجه شخصی نماید باید با ارائه ادله متقن ادعای خود را ثابت کند نه آن کسی که مورد اتهام واقع شده است، بلکه بر اساس این قاعده فقهی و حقوقی ، صرف انکار فرد مورد اتهام در صورت عدم ارائه دلیل متقن از سوی فرد مدعی ، کفایت از بطلان آن ادعا می کند و حال آن که تا کنون برای این ادعاهای بی پایه و اساس مبنی بر ارتباط ما با مراکز خاص ، هیچ گونه سند و مدرک قابل قبولی ارائه نشده است.
 اما برای تنویر افکار عمومی لازم است این نکته را عرض کنم که ما هرگز نام دقیق حامیان کنفرانس و سایت نگام را ذکر نخواهیم نکرد چرا که سیستم امنیتی داخل کشور بی شک به دنبال شناسایی منابع مالی اپوزوسیون خارج از کشور بوده تا با فشار آوردن بر حامیان مالی ، این مجموعه هم به سرنوشت مجموعه ها و سایت های تعطیل شده در ماه های اخیر مبتلا شود ، لذا صرفا به ذکر این نکته بسنده می کنیم که حامیان ما جمعی از فعالان اقتصادی مخالف حاکمیت در داخل و خارج کشور و برخی سازمان های مردم نهاد خارج کشور  و نیز فعالیت های اقتصادی همکاران درون مجموعه هستند و این مرکز خود را ملزم به رعایت خط قرمزهای دریافت کمک های مالی که همانا سرویس های جاسوسی تمامی کشورهای دنیا ، سرویس های امنیتی ایران و سپاه ، اسرائیل ، سازمان های تروریستی مانند مجاهدین خلق و سلطنت طلب ها و کشورهای عربی می باشد ، می داند.
حدود یک سال است که فرد دستگیر شده در آنکارا به صورت غیر مستقیم و این اواخر به صورت مستقیم شما را مخاطب قرار داده بود ، چرا در برابر اتهام های مطرح شده از سوی او سکوت نموده و پاسخی به او ندادید ؟ عدم پاسخگویی شما این ذهنیت را به وجود آورد که ادعاهای او درست بوده و شما پاسخی در برابر ادعاهای او ندارید.
بله این اتهام ها بیش از یک سال است که مطرح می شود ، هر چند ایشان در کنفرانس برادری مسلمانان در دی ماه سال گذشته با ما همکاری داشت اما پس از کنفرانس ، ما متوجه برخی رفتارهای ایشان در حین برگزاری کنفرانس و هم چنین خارج از کنفرانس شدیم و از یکی از دوستان مشترک خواستیم مسائل را به ایشان منتقل کنند تا وی نسبت به این ابهامات شفاف سازی نماید ، ابهامات مطرح شده در خصوص سوء استفاده ها و بی انضباطی های مالی ایشان هم در جریان برگزاری کنفرانس و هم نسبت به برخی از پناه جویان بود ، اما ایشان به جای شفاف سازی و صحبت با من ، با کسانی که احتمال می دادند این اطلاعات را به من رسانیده اند تماس گرفتند و به جای حل کردن قضایا شروع به فضاسازی و فرافکنی نمودند .
 قبل از کنفرانس برادری مسلمانان و زمانی که در حال برگزاری کنفرانس بودیم ایشان ابدا نمی گفتند که منبع مالی شما مشکوک است اما پس از کنفرانس دوم و قطع رابطه با ما و این که نقشی در کنفرانس های بعدی نداشتند این اتهام ها را مطرح کردند ، و تمام تلاش خود را نمودند تا هم کنفرانس اخیر و هم کنفرانس گام دوم بازگشت به مردم سالاری و چالش های فراروی آن که در اردیبهشت سال جاری در ترکیه برگزار شد با موفقیت انجام نشود ، تماس با تک تک مدعوین کنفرانس و وارد نمودن اتهام های بی اساس و هم چنین تماس با فعالان سیاسی و پناه جویان در تمامی شهرهای ترکیه به صورت گسترده و شبکه ای توسط این فرد و تعدادی از همراهان او از جمله اقدامات برای ناکامی ما در برگزاری این کنفرانس ها بود .
 مثلا در بین پناه جویان شایعه کرده بودند اگر در این کنفرانس ها شرکت کنید عکس شما را می گیرند و به سفارت ایران می فرستند یا به بعضی گفته بودند محل برگزاری کنفرانس بمب گذاری شده و ممکن است جان شما به خطر بیفتد ، یا به برخی دیگر گفته بودند شرکت در کنفرانس سیاسی باعث رد شدن پرونده شما در کمیساریای عالی پناهندگان می شود ، خلاصه با هر شخصی با روشی خاص تلاش کرده بودند تا به صورت شبکه ای مانع از حضور در کنفرانس شوند ، در حالی که تمامی این مسائل کذب محض بود .
 دلیل اصلی ایراد این اتهام ها از سوی ایشان فقط اطلاع یافتن ما از برخی اقدامات بحث برانگیز وی در کنفرانس اول و هم چنین برخی اجحاف ها به پناه جویان و فعالان سیاسی در ترکیه بود و همچنین عدم حضور و نقش نداشتن او در کنفرانس های دوم و سوم باعث شده بود روی به این شایعه سازی ها بیاورد و البته در ابتدا به صورت غیر مستقیم این تخریب ها توسط ایشان صورت می گرفت اما همان گونه که همه دوستان شاهد هستند در این اواخر به صورت رسمی و علنی هم نام ما برده شد و هم اتهام های علنی به ما وارد شد .
 من هر چند حدود یک سال است که مورد حمله های مکرر ایشان و برخی افراد همسو با غیر انسانی ترین روش ها بوده و آماج تهمت های گوناگون واقع شده ام ، در عین حال بهترین روش را سکوت در برابر اتهامات یاد شده ، و پرهیز از ورود به فضای مطلوب و خواست قلبی حاکمیت مستبد مبنی بر ایجاد درگیری و نزاع میان فعالان اپوزوسیون خارج از کشور برگزیده ام ، اما متاسفانه ایشان فردی جنجال برانگیز می باشند و هر چند وقت یک بار با یک نفر درگیر می شوند سوابق ایشان چه در ایران و چه در ترکیه حکایت از این واقعیت دارد .
به عنوان نمونه وقتی ایشان در تیر ماه سال ۱۳۹۴ در پی درگیری که با آقای م . ل داشتند که خود داستان مفصلی است ، با  برخورد جنجالی و درست کردن یک گروه وایبری سعی در ایجاد بلوا در بین پناه جویان داشتند من در همان زمان در آن گروه وایبری نوشتم ما در اپوزوسیون خارج کشور دو نفر و نصفی هم افراد موثر نداریم ، بهتر است این انرژی ها در کنار هم باشد نه آن که این گونه رو در روی هم قرار گرفته و باعث خنثی شدن یکدیگر شود تا حاکمیت فاسد داخل کشور پیروز مندانه به ما بخندد ، الان در ماجرای اخیر ما هم برخی سایت های امنیتی مثل امپراتوری دروغ تحت عنوان تسویه حساب و اختلاف دو ضد انقلاب با هم مطلبی منتشر کرده است ، دلیل سکوت من این نکات بود و گرنه پاسخ های مستدلی به اتهام های مطرح شده داشته و دارم و این مصاحبه هم در راستای روشنگری در همین خصوص صورت گرفته و به منظور تنویر افکار عمومی در رابطه با اتهام هایی است که توسط فرد بازداشت شده اخیر در آنکارا و همسرش در شب دستگیری علیه اینجانب و نیز در طول یک سال گذشته مطرح کردند به سوالات شما پاسخ می دهم.من تصور می کردم ایشان نهایتا متوجه رفتار خود شده و دست از این تخریب ها بردارد اما گویا متاسفانه منافع شخصی وی بر توجه به همبستگی میان فعالان سیاسی خارج کشور ارجحیت داشت.
اشاره کردید این تخریب ها فردی نبوده بلکه به صورت تیمی و گروهی انجام شده ، لطفا در این رابطه هم اگر توضیحی دارید بفرمایید.
از حدود یک ماه پیش تا امروز افراد و جریان های متعدد و سازماندهی شده ی گوناگونی که حتی تا درون کنفرانس فعالان رسانه و حقوق بشر در استانبول ، به صورت تیمی و گروهی و سازماندهی شده حضور یافته بودند ، اتهام های گوناگونی به اینجانب وارد و با ایجاد جو مسموم در فضای مجازی سعی در بی رونق کردن کنفرانس پناه جویان را داشتند که خوشبختانه با لطف لایزال الهی هرگز موفق به ایجاد خلل در برگزاری آن نشدند .
 کانال های تلگرامی متعدد و گروه های فیس بوکی مختلف با نام های حقیقی و غیر حقیقی به صورت منسجم ، هم مدعوین کنفرانس ، و هم شرکت کنندگان را مورد خطاب قرار داده بود به تعبیر واضح ایشان و تعدادی دیگر تمام ساعات ، روز و شب خود را به این اختصاص داده بود که این کفرانس را تخریب و مانع برگزاری آن شوند ، گویا در این یک ماه شغل و وظیفه ای جز این نداشتند .
 برای تماس با مدعوین و سخنرانان هم به یک بار اکتفا نمی کردند چندین بار قبل از سفر آن ها به ترکیه ، چندین مرتبه هم زمانی که وارد ترکیه شده بودند و حتی در روز کنفرانس آخرین تلاش های خود را برای منصرف نمودن سخنران ها به کار می بستند ، من خودم وقتی متن پیام تلگرامی ارسالی ایشان به یکی از مهمانان را دیدم واقعا متعجب شدم ، ایشان با لحن بازجویی یکی از مهمانان کنفرانس را که جای پدر ایشان بود مورد خطاب قرار داده بود که آقای فلانی مگر به شما نگفته بودم ترکیه نیایید ، پس الان در استانبول چه می کنید ؟ واقعا حتی میهمانان و سخنرانان از این همه تلاش ایشان و تیم پر تعداد همراه برای به شکست شکاندن این کنفرانس متحیر می شدند .
 این تیم منسجم که مشخص نیست چگونه و از کجا و با کدام منابع مالی هدایت می شدند هم چون یک سرویس حرفه ای جاسوسی در تمامی نقاط کنفرانس و در میان شرکت کنندگان نفراتی را جهت تخریب و نیز انعکاس برخی کاستی ها که در هر برنامه ممکن است وجود داشته باشد گمارده بودند ، از جمله در هنگام سخنرانی یکی از مهمانان در انتهای نیمه اول کنفرانس ، که به دلیل خستگی ، برخی از شرکت کنندگان برای صرف چایی سالن را ترک نموده بودند فردی که خود را خبرنگار معرفی می نمود ، اقدام به گرفتن تصویر از صندلی هایی که فقط در آن لحظه خالی بود کرد و جالب آن که همان لحظه این تصویرها برای سخنرانان کنفرانس تحت عنوان “کنفرانس سی هزار دلاری با صندلی های خالی” توسط فرد بازداشت شده اخیر ارسال می شد و کذاب بودن اتهام زنندگان به اثبات می رسید.
 نکته جالب توجه دیگر آن که وقتی فرد اعزامی از سوی بازداشت شده اخیر آنکارا تحت عنوان خبرنگار ، تصویری از محل کنفرانس برای وی ارسال نمود هنگامی که برای ادای توضیح توسط مجری کنفرانس فراخوانده شد ، فرد گمارده شده دیگری از داخل جمعیت از این صحنه هم تصویر گرفت ، در فردای آن روز هم انتشار ویدئویی برنامه ریزی شده در راستای اقدامات تخریبی این تیم گسترده و منسجم صورت گرفت.
 پیچیدگی این تیم منسجم زمانی جالب توجه تر می شود که مشخص می شود عنوان خبرنگار برای افراد یاد شده واقعا مضحک بوده چرا که همین فرد تصویر گیرنده در کنفرانس تحت عنوان خبرنگار !!!!! به تعقیب اینجانب در لحظه لحظه کنفرانس و روز بعد پرداخته تا جایی که دو روز پس از اتمام کنفرانس یعنی در روز دوشنبه پانزدهم آذرماه ساعت ۲۳ ، در حالی که وی مقیم استانبول می باشد در همان پروازی که اینجانب از استانبول عازم آنکارا بودم در حالی که سعی می نمود در انتهای پرواز خود را از دید من مخفی نگاه دارد مشاهده گردید .
 این تیم پیچیده و متمرکز که برخی از آن ها در داخل ترکیه و برخی از داخل ایران و تعدادی از آن ها در اروپا و آمریکا و کانادا حضور دارند به صورت متمرکز و هماهنگ مسوولیت اجرای عملیات جنگ روانی بر علیه فعالیت های ما در ترکیه را با ایجاد جو مسموم در فضای مجازی بر عهده دارند و هم اکنون هم فعالیت ها و تخریب های آن ها ادامه دارد.
در شب دستگیری ، پست فیس بوکی از سوی فرد مذکور منتشر و پس از دستگیری هم ویدئویی از سوی همسر وی به صورت گسترده پخش شد که با نام بردن از شما و همسرتان ، شما را علت دستگیری معرفی می کردند آیا این اتهامات صحت دارد ؟
در شب دستگیری هم توسط فرد دستگیر شده و همسرش اتهاماتی به من و همسرم وارد شد که حق پیگیری حقوقی و قضائی را برای ما به جهت وارد شدن این اتهام ها محفوظ نگاه داشته و هر چند تا کنون اقدامی در این خصوص صورت نپذیرفته اما در فرصت مقتضی نسبت به انجام آن تصمیم گیری خواهد شد.
 ذکر این نکته هم لازم و ضروری است که تاکنون از طرف هیچ مرکز یا سازمان دولتی در ترکیه با من تماس گرفته نشده و اینجانب هیچ اطلاعی در خصوص دلائل دستگیری نامبرده ندارم و چنان چه دستگیری وی حتی به نوعی مرتبط با اتهامات مطرح شده ی وی و دوستانش به اینجانب بود قطعا تاکنون اینجانب در جریان روند رسیدگی به پرونده وی قرار می گرفتم ، لذا تصور می شود دلیل دیگری برای دستگیری او وجود داشته که با روشن شدن آن ، روسیاهی از آن کسانی است که خارج از مدار انصاف و عدل و حق بر اساس حدس و گمان و علائق شخصی و باندی و نیز به دلیل تقارن زمان دستگیری با اتهام های وارد شده از سوی او به اینجانب مطرح نموده اند.
 اگر اتهام زنندگان کوچک ترین اطلاعات حقوقی از روند رسیدگی به پرونده ها را می داشتند می دانستند در صورت شکایت خصوصی ، احضاریه برای متهم ارسال می شود و رویه مرسوم در تمامی کشورهای دنیا اعزام یک تیم چند نفره برای دستگیری نمی باشد ، بلکه در موارد خاص اقدامات این چنینی صورت می پذیرد که هیچ گونه سنخیتی با شکایت خصوصی ندارد.
پس از دستگیری ایشان افراد دیگری هم اتهام های مطرح شده از سوی وی را تکرار می کنند در خصوص اقدامات این افراد چه نظری دارید ؟
من شکایت از فرد دستگیر شده و همسرش را به دلیل اتهام هایی که در یک ماه گذشته و شب دستگیری و در طی یک سال گذشته به صورت ممتد در پیج های شخصی و فضای مجازی و نزد افراد مختلف مطرح کرده اند که اسناد آن موجود است ، برای خود محفوظ دانسته اما در رابطه با افرادی که هم نوا با سیستم فاسد امنیتی داخل کشور با طرح اتهام های گوناگون خواسته یا ناخواسته قصد اجرای نقشه های شوم آنان را دارند تا در صفوف اپوزوسیون عقل گرا و قانونمند خارج کشور تفرقه ایجاد کرده و آب به آسیاب رسانه های امنیتی بریزند ، تذکر این نکته را لازم می دانم که امید است با این توضیحات قانع شده و مسیر همدلی و همبستگی را در پیش گرفته و حتی با همفکری و هم اندیشی تلاشی همگانی برای رفع این مشکل با همیاری تمامی نهادهای حقوق بشری و رسانه ای در خارج از کشور صورت پذیرد .
من در همین جا به همه کسانی که ادعای حمایت از ایشان را مطرح کرده و با جنجال آفرینی و فرافکنی در صدد ایجاد جو مسموم و بلوا به جای حل مساله و مشکل هستند عرض می کنم ، اگر دوستان به جای این روش ها و اتهام زنی ها و ادامه دادن اتهام های فرد بازداشت شده و همسرش ، روش منطقی برای حل این مساله و مشکل این فرد در پیش می گرفتند من هم به نوبه خودم برای حل این مساله و حل مشکل یک هم وطن ایرانی فارغ از اختلافات و بی انصافی هایی که در حق من کردند ، آماده هر گونه تلاش و حرکتی برای رهایی ایشان از این وضعیتی که همه نگران آن هستیم می بودم و البته در صورت اصلاح رفتار اتهام زنندگان کماکان این آمادگی وجود دارد ، چرا که انسان سلیم از گرفتاری هم وطن دیگر ولو با او مشکل داشته باشد قلبا نگران است.
 اما چنان چه از این پس برخی از قلم های مسموم و ذهن های بیمار دست از لجن پراکنی و ایجاد فضای مسموم برنداشته و کماکان بر طبل تفرقه و اختلاف میان مخالفان قانونی حاکمیت بکوبند ، و خواسته یا ناخواسته با سیستم پلید امنیتی هم مسیر شوند ،  افراد اتهام زننده باید توجه داشته باشند که امکان و حق قانونی و طبیعی نسبت به طرح شکایت از اتهام زنندگان در مراکز قضایی کشورهای محل سکونتشان وجود داشته و می توان با طرح دعوی در دادگاه های صالحه آن کشورها خواهان اثبات اتهام ها و در صورت عدم اثبات خواستار اعاده حیثیت و جبران خسارت های مادی و معنوی شد.
ریشه این تخریب ها را در چه می دانید ؟ تحلیلی وجود دارد که پس از قتل های زنجیره ای در داخل کشور و رسوایی های نظیر میکونوس در خارج کشور ، روش جدید حاکمیت برای ناکارآمد کردن مخالفان فعال در داخل و خارج کشور به جای حذف فیزیکی ترور شخصیت افراد است ، آیا این تحلیل را قبول دارید ؟
دقیقا ، پس از ماجرای قتل های زنجیره ای در داخل کشور و بعد از رسوایی حاکمیت در خارج کشور در رابطه با جریان هایی نظیر میکونوس و حذف فیزیکی مخالفان در داخل و خارج کشور ، تخریب و ترور شخصیت مخالفان موثر و ایجاد اختلاف میان فعالان سیاسی مدنی به عنوان مانیفست و راهبرد حاکمیت فاسد و سیستم امنیتی برای ناکارآمد نمودن مخالفان ، فرا روی آنان قرار گرفته تا از این رهگذر هر فرد یا هسته و یا گروهی را که اندک موفقیتی در رابطه با اعتراض و مخالفت با آنان داشته را به انحاء مختلف ناکار آمد نمایند.
 در این مسیر استفاده از ناجوانمردانه ترین روش ها و غیراخلاقی ترین شیوه ها نیز از روش های مسلم اعمال شده توسط سیستم پلید امنیتی و پیاده نظام آنان محسوب می شود ، روش هایی هم چون ایجاد اختلاف خانوادگی میان یک فعال سیاسی با همسرش با فرستادن زنان روسپی به صورت مجازی یا حضوری نزد آنان و از سوی دیگر مطلع کردن همسر فرد یاد شده از سوی دیگر همکاران پیاده نظام سیستم امنیتی از جانب دیگر ، که آقای دکتر خزعلی به نمونه ای از آن در یکی از ویدئوهای اخیر که منتشر کرده اند ، اشاره داشته اند ، از جمله روش های غیرانسانی حاکمیت فاسد و سیستم پلید امنیتی است.
 و یا نفوذ دادن افرادی در درون جریان های فعال سیاسی طیف های مختلف و یا جذب آن ها با تهدید یا تطمیع و روش هایی از این دست و نهایتا وارد نمودن ضربه به آن ها در مواقع خاص ، نظیر اتفاقی که در چند ماه گذشته در طیف سلطنت طلب به صدور بیانیه و جدایی برخی از آنان که عامل نفوذی سیستم امنیتی بودند منجر شد و ده ها روش غیر اخلاقی و غیر انسانی دیگر ، از جمله راهکارهای اعمال شده توسط حاکمیت و سیستم پلید امنیتی با همراهی پیاده نظام نفوذی آنان در اپوزوسیون خارج از کشور برای کم اثر نمودن و تخریب فعالان سیاسی بوده است .
 من که شخصا یکی از قربانیان این گونه روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی سیستم پلید امنیتی بوده ام از پنج سال گذشته تا کنون با توجه به حضور موثر در فضای رسانه ای و سیاسی خارج کشور ، آماج انواع تخریب و اتهام توسط سیستم پلید امنیتی داخل کشور با همراهی پیاده نظام آنان در خارج کشور با ایراد اتهام های گوناگون واقع شده ام تا از این رهگذر سعی در تخریب و ایجاد مانع در انجام فعالیت های ما کنند اما خوشبختانه به فضل الهی کمترین توفیق ممکن را در این زمینه کسب نموده اند و اینجانب کماکان به فعالیت های خود با انرژی بیشتر ادامه خواهم داد چرا که این تخریب ها را در راستای موثر بودن فعالیت های خود قلمداد نموده و انگیزه ای مضاعف برای تداوم آن پیدا خواهم نمود.
اگر ممکن هست به نمونه هایی از این تخریب ها با ذکر منبع هم اشاره بفرمایید .
از پنج سال قبل که تخریب های سیستم امنیتی بر علیه اینجانب آغاز شده همراه با اتهام گوناگونی بوده که عنوان مامور اطلاعات ایران در میان پناهندگان ایرانی ترکیه اولین اتهام و در راستای آن هم سایت آذری ها که وابسته به اطلاعات سپاه بوده و گردانندگانش از دوستان فرد دستگیر شده در آنکارا و منعکس کننده یادداشت ها و دیدگاه های وی در این سایت هستند ، وابستگی اینجانب به اسرائیل و سایت قفقاز نیز که از دیگر سایت های وابسته به سیستم امنیتی می باشد اتهام وابستگی به آمریکا را بر علیه اینجانب مطرح نموده اند ، فرد بازداشت شده در آنکارا و سایت آذری ها هم که در طی یک ماه گذشته اتهام وابستگی به میت ترکیه را تا شب دستگیری مطرح نموده اند .
این لینک اتهامی است که در پنج سال قبل بر علیه اینجانب به عنوان عامل اطلاعات ایران مطرح شد
http://www.bipanah.com/Forum/viewtopic.php?p=8750
اتهام دیگر از سوی سایت آذری ها وابسته به سیستم امنیتی سپاه که از دوستان فرد دستگیر شده در آنکارا و منعکس کننده یادداشت ها و مطالب وی در این سایت هستند مبنی بر این که من عامل اسرائیل هستم مطرح شد
http://www.azariha.org/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/item/1581-%D8%AA%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D9%81%D8%AA%D8%B1-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87
سایت قفقاز هم که وابسته به سرویس امنیتی ایران است در نوشته ای اینجانب را متهم به ارتباط با آمریکا کرد.
http://qafqaz.ir/fa/?p=22383
حال آیا یک عقل سلیم فارغ از غرض و بیماری باور می کند یک نفر همزمان و یا حتی در دوره های متناوب عامل سیستم جاسوسی چند کشور باشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
 کمی انصاف و عقل و تدبیر هم برای اتهام زنندگان بد نیست.
فکر می کنید چرا این اتهام را به شما وارد کرده اند ، فعالان سیاسی فراوانی در داخل و خارج کشور وجود دارند اما در بین این فعالان سیاسی شما و تعداد معدود دیگری هدف این گونه اتهام ها واقع می شوند ؟
به نظر من با این موج تخریب های متعدد ، آیا این نکته در ذهن شما نقش نمی بندد که چرا گروه های متعددی سعی دارند که یک نفر را با این همه اتهام متفاوت تخریب کنند ؟ آیا این همه تخریب ها دلیلی جز عصبانیت سیستم امنیتی ایران نیست که دیوانه وار بی آن که بفهمد که چه می کند و چه می گوید ، با همراهی پیاده نظام نفوذی خود از این شاخه به آن شاخه پریده و به دروغ اتهام می زنند ؟
 آیا این نکته در ذهن شما متبادر نمی شود که وقتی فردی این چنین بی رحمانه مورد انواع اتهامات قرار گرفته ، موفق شده اقدامات جدی و موثری بر علیه حاکمیت مستبد انجام دهد تا این گونه مورد کینه ورزی قرار گرفته و آماج هجمه قرار گیرد ؟
 من دلیل این تخریب ها را چیزی جز موفقیت و تاثیرگذاری فعالیت های خودمان نمی دانم و از این بابت احساس پیروزی وتوفیق می کنم و برای ادامه فعالیت هایمان با لطف خدا و کمک همکارانمان مصمم تر می شوم .
چه توصیه ای به فعالان سیاسی مدنی در قبال این گونه اتفاقات دارید ، چه راهکاری به نظر شما برای عبور از این گونه ماجراها وجود دارد ؟
من ضمن ابراز ارادت به تمامی فعالان سیاسی مدنی داخل و خارج کشور و دلسوزان ایران زمین از همه عزیزان و فعالان سیاسی مدنی خاضعانه تقاضا دارم تا با حفظ انسجام و همدلی و پرهیز از هر گونه خلل در اتحاد خود علی رغم تفاوت دیدگاه ها با حفظ کامل هوشیاری و شناخت دقیق نقشه های شوم حاکمیت مستبد ، در جهت اعتلای نام ایران و ایرانی تلاش نمایند و همه ما باید با هبستگی و جدیت به مسیر خود برای اصلاح امور کشور و مردم و گوشزد نمودن خطاهای حاکمیت با روش های مدنی و قانونمند ادامه دهیم.
برخی از رسانه ها با اشاره به کنفرانس فعالان رسانه ای و حقوق بشر ، به صورت یک سویه دلیل دستگیری اخیر در آنکارا را مرتبط با آن دانسته و حتی برخی از آن ها با نام اختصاری الف . ش ، شما را مشخصا عامل دستگیری مطرح نموده اند ، با توجه به این که همه می دانند این کنفرانس توسط شما برگزار شده و با توجه به اشاره مستقیم فرد مذکور در شب دستگیری به نام شما ، عنوان کردن الف . ش مشخصا و فقط نام شما را در ذهن متبادر می کند ، آیا توسط این رسانه ها فرصتی برای پاسخگویی شما فراهم شده است؟
خیر ، من در همین جا از برخی رسانه ها که با پوشش یک سویه ، اتهامات مطرح شده از سوی فرد بازداشت شده در آنکارا و همسرش را ولو با نام اختصاری اینجانب منعکس ، و با عملکرد غیر حرفه ای وقتی برای پاسخگویی برای اینجانب در نظر نگرفتند ، گلایه شدید خود را ابراز نموده آن ها را به رفتار حرفه ای رسانه ای و بیطرفی در انعکاس اخبار و رویدادها دعوت می کنم.
در باره فعالیت هایی که در آینده خواهید داشت اگر توضیحی دارید برای اطلاع خوانندگان ما مطرح کنید .
من لازم می دانم به حاکمیت کشور این نکته را متذکر می شوم که انجمن همسبتگی همه ایرانیان دنیا ( آهاد ) یک سازمان غیردولتی است که به منظور ایجاد اتحاد و همبستگی میان ایرانیان در سراسر دنیا فارغ از قومیت، زبان و دیدگاه سیاسی و مذهبی آنان تشکیل شده و دارای هویت کاملاً مستقل بوده و به هیچ دولتی وابستگی ندارد ، انجمن همسبتگی همه ایرانیان دنیا ( آهاد ) و سایت خبری نگام و سایر زیر مجموعه های این انجمن هرگز تلاشی برای براندازی نداشته بلکه در فضای مجازی و از طریق برگزاری کنفرانس ها ، مناظره ها و نشست هایی از این دست سعی در برقراری فضای گفتگو میان دلسوزان ایران عزیز داشته تا از این راه هم بتوانند به فضای همدلی و همبستگی میان دلسوزان میهن دست یابند و هم تذکری جدی به حاکمیت کشور برای اصلاح ساختار و تن دادن به قواعد دمکراتیک و مردم سالارانه دهند .
 هر چند حاکمیت کشور با دستگیری و سرکوب فعالان رسانه ای و چهره های سیاسی مدنی تحمل کمترین انتقاد ممکن را نداشته و با مسدود نمودن فضای رسانه ای و مطبوعاتی مانع گردش آزاد اخبار و اطلاعات می شود و با تعطیل کردن جلسات فعالان سیاسی حتی در سطح نائب رئیس مجلس هم تحمل انتقاد از خود و دادن تریبون به منتقدان را ندارد اما انجمن همسبتگی همه ایرانیان دنیا ( آهاد ) آمادگی دارد در کنفرانس های بعدی با در اختیار قرار دادن تریبون به نمایندگانی از سوی حاکمیت برای شرکت در فضای گفتگو با حضور فعالان سیاسی خارج کشور این زمینه را برای ایجاد فضای مناسب متقابل گفتگمان و انتقاد در فضایی کاملا آزاد و مساوی در ترکیه و یا هر کشور دیگری فراهم نماید تا از این رهگذر فضا برای ایجاد تغییرات لازم در ساختار مدیریتی کشور و پیشرفت به سمت ایرانی آباد و آزاد و مستقل بر اساس قواعد دمکراتیک فراهم گردد.
 ما طی ماه های آینده برنامه های خوبی را طراحی کرده ایم که ان شاء الله به زودی در این خصوص اطلاع رسانی خواهیم کرد.

از این که وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.

https://negaam.news/1395/09/29/%D8%AA%D9%88%D8%B6%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3/


جبهه پایداری چیزی برای از دست دادن ندارد

جبهه پایداری چیزی برای از دست دادن ندارد
 » سید احمد شمس
 شنبه, ۱۸ام مهر, ۱۳۹۴

اوضاع این روزهای جبهه پایداری به خصوص راه یافتگان به مجلس نهم ، بی شباهت به اوضاع اصول گرایان تندرو در مجلس پنجم نیست و تحرکات امروز جبهه پایداری رفتار آن روزهای اصول گرایان مجلس پنجم را در ذهن تداعی می نماید.
 امثال کوچک زاده و رسائی ، نیک می دانند که آخرین روزهای حضور خود در خانه ملت را می گذرانند ، و به زودی و برای همیشه ازیکی از مراکز مهم تصمیم گیر و قدرت کشور بیرون رانده خواهند شد ، آنان به خوبی می دانند که انتخابات مجلس دهم به مانند انتخابات مجلس هفتم ، هشتم و نهم نیست که با اعمال تقلب و جابجائی آراء ، و یا با حضور حداقلی مردم در انتخابات و تنها با حضور طرفداران آن ها، به این آسانی ها کرسی مجلس را تصاحب نمایند .
 در انتخابات مجلس دهم رقبای بسیار زیادی حتی در میان دوستان اصول گرای جبهه پایداری وجود دارندکه شاید با مصلحت اندیشی و در تعامل با دولت مجبور به حذف اعضای جبهه پایداری از لیست انتخاباتی اصول گرایان باشند ، چرا که اعضای جبهه پایداری از مهم ترین حامیان احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری او و حتی پس از آن بوده اند و حمایت از این افراد برای اصول گرایان نیز هزینه های جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.
 اعضای جبهه پایداری مجلس هم چنین برای حضور در عرصه های مدیریتی کشور حتی مراکز وابسته به اصول گرایان نظیر صدا و سیما ، قوه قضائیه و ….. در صورت ناکامی در انتخابات مجلس ، با مشکل روبرو هستند ، چرا که این افراد اقبال خود را ، حتی در میان دوستان اصول گرای خود به خاطر اتخاذ مواضع غیر اصولی طی این سال ها از دست داده اند.
 این روزها سر و صدای رسائی و کوچکزاده در مجلس بیشتر شده و به افرادی هم چون بیرانوند نیز رسیده و حتی دامنه انتقادات و هتاکی آنان به رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نیز رسیده و از هر اتفاقی برای رسیدن به هدف سوء استفاده می شود،چرا که این افراد قافیه را باخته اند و بعضا به دلیل داشتن محکومیت قضائی و سوء سابقه می دانند که دیگر جایی برای حضور در صحنه و انظار عمومی نخواهند داشت.
 دامنه این سر و صداها حتی دامن رئیس مجلس را هم فرا گرافته و علی لاریجانی رئیس اصول گرای مجلس نیز بی نصیب از اتهامات و هتاکی های این گروه نبوده است ، چرا که لاریجانی را نیز هم اکنون رقیب خود احساس می کنند و هرکسی که به مانند لاریجانی ولو در جبهه اصول گرایان تعریف شود اما همسو با اهداف اعضای جبهه پایداری نباشد از تیغ انتقادات و اتهامات آنان در امان نخواهد بود.
 توهین مستقیم به آقای هاشمی و رئیس جمهور و وزیر امور خارجه ، استیضاح های متعدد وزرا ، برخورد با هر کسی که با دولت همراه است ، نا رضایتی از فعالیت مجدد اصلاح طلبان برای ورود به مجلس ، ناخشنودی از تاسیس احزاب جدید اصلاح طلب ، فتنه گر و یا ساکت فتنه خواندن بسیاری از دولتمردان و فعالان سیاسی همگی در راستای این نگرانی های جبهه پایداری ارزیابی می شود.
 منش جبهه پایداری در رقابت با رقیب در عرصه های سیاسی بی شباهت به روش کیهان نیست ، چرا که کیهان برای حذف و بی اعتبار ساختن رقیب از هر روش غیر اخلاقی از جمله وارد نمودن اتهامات کذب و پرونده سازی های بی اساس کوتاهی نمی کند ، اعتراف حسین شریعتمداری به استفاده از باب مباهته در فقه در مواجهه با اشخاصی چون سید محمد خاتمی و عبدالکریم سروش که مورد اقبال مردم واقع شده اند اما با اتهام های غیر واقعی هم چون جاسوسی با تمسک به این باب فقهی از منظر حسین شریعتمداری می توان از محبوبیت آنان کاست و موجبات بی اعتباری آنان را در اذهان عمومی با به کارگیری این روش فراهم آورد .
 جبهه پایداری نیز دقیقا با اتخاذ همین روش ، مشی دوستان کیهانی خود را در پیش گرفته و تا کنون با وارد نمودن اتهام به رقیب اعم از اصول گرا و اصلاح طلب و اعتدال گرا ، خود را به آب و آتش می زند تا حال که امکان تقلب و جابجائی آراء به مانند انتخابات های سه دوره قبل مجلس وجود نداشته و نمی توان دیگر به سهولت راه یافته ی مجلس شد و با توجه به احتمال شرکت گسترده مردم در انتخابات پیش رو به دلیل استقرار دولت آقای روحانی و نیز حضور سلائق مختلف سیاسی در صحنه ، دیگر عملا امکان رقابت سالم با دیگر جریان های سیاسی را ندارد با زیر پا گذاشتن اخلاق برای حذف رقیب از هر تلاشی فرو گذار نخواهد نمود .
 سخن جبهه پایداری در این باب این است که ما چیزی برای از دست دادن نداریم چرا که یک طرف ماجرا باختن و از دست دادن تمام امتیازات است و طرف دیگر بردن است که برای از دست ندادن آن امتیازات می توان از هر روشی چون مباهته استفاده نمود.

https://negaam.news/1394/07/18/%D8%AC%D8%A8%D9%87%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1/


به مناسبت سوم تیر، سالگرد ورود احمدی نژاد به ریاست جمهوری

به مناسبت سوم تیر، سالگرد ورود احمدی نژاد به ریاست جمهوری
 » سید احمد شمس
 پنجشنبه, ۳ام تیر, ۱۳۹۵
مردی که میان انحرافش گم بود
یا حاصل اشتباه ما مردم بود
نه معجزه و نه هاله ی نوری داشت
او «فاجعه» ی هزاره ی سوم بود
در آن روزها برخی از افراد او را ” مردی از جنس مردم ” نامیدند اما ما فریاد زدیم :
افسوس که این مزرعه را آب گرفته
دهقان مصیبت زده را خواب گرفته
 هم اکنون پس از یازده سال از آن ایام ، هر روز شاهد افشای بخشی از اختلاس ها و مفاسدی که در دولت او اتفاق افتاد و هجمه های مغول واری که بر سر مملکت و مردم و باورهای دینی توسط همراهان او با حمایت صاحبان قدرت و حاکمیت در آن سال ها آمد ، هستیم.
امروز همه می دانند با بصیرت واقعی ما هستیم که در سال ۸۴۴ خطر آمدن او را گوشزد کردیم ، موسوی و کروبی بودند که در سال ۸۸ فجایع رخ داده و در حال وقوع بر سر کشور را فریاد زدند.
 صاحبان قدرت و حاکمیت می دانند حق با ما بود و موسوی و کروبی سخنی جز حق نگفتند اما چون خود شریک در مفاسد او هستند ، سکوت اختیار کرده و با فرافکنی همچنان دم از فتنه سال ۸۸ می زنند ، غافل از آن که فتنه واقعی را خود به قدرت رسانیدند اما چون بعدها با افسارگسیختگی ، قصد ادامه مسیر را به تنهائی داشته و نمی خواست صاحبان قدرت و حاکمیت را در منافع نامشروع خود همراه کند ، از آن جا به بعد حلقه انحرافی نام گرفت.
و حال چرا احمدی‌نژاد محاکمه نمی‌شود ؟!
 معلوم نیست واقعا در کشور ما چه اتفاقی باید بیفتد و چه اختلاس و فساد و تخلفی از دولت احمدی‌نژاد باید کشف شود تا دستگاه قضایی، اقدام به بازداشت و محاکمه احمدی‌نژاد و …. کند؟!…
 آری ، چون که صاحبان قدرت و حاکمیت بیم از پرده دری او در شراکتشان در هجمه مغول واری که بر سر مملکت ، مردم باورهای دینی آنان آورده اند ، دارند و باز هم برای بقای خود کاسب وارانه فتنه را دم می زنند و نیز برای آن که حلقه انحرافی دوباره عنان را از کفشان نرباید گه گداری هم آنان را مورد تاخت و تاز قرار می دهند اما سخنگوی قوه قضائیه خود را ملزم می نمایند که در باره ی دلیل بازداشت آنان سکوت کرده و سخنی جز ” از بیان دلیل بازداشت معذورم ” بر زبان جاری ننماید.
اما دیر یا زود حقائق روشن خواهدشد.
مفاسد ، تقلب ها ، اختلاس ها
و اسنادی مبنی بر سرسپردگی احمدی نژاد و همراهانش
همان ها که باعث مظلوم نمایی و حق به جانب شدن اسرائیل در جهان با طرح موضوعات جنجالی چون هولوکاست شدند.
 و بسیاری از اسرار پنهانی که در آینده تاریخ کشف خواهد شد.
همان هایی که انقلاب را به دست نا اهلان و نا محرمان سپردند.
همان هایی که اراذل را بر افاضل مقدم نمودند.
همان هایی که صاحبان اصلی انقلاب را فراری دادند.

و…..
آن گاه چون پرده بیفتد
 نه ” او ” ماند و نه” او “

https://negaam.news/1395/04/03/%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D9%85-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DA%98/


ندا چگونه توسط خرازی و حمایت بیت رهبری شکل گرفت؟

ندا چگونه توسط خرازی و حمایت بیت رهبری شکل گرفت؟
 » سیداحمد شمس
 دوشنبه, ۱۳ام مهر, ۱۳۹۴
مشهور است که مجتبی خامنه‌ای در ارتباط با اصول‌گرایان و مراکز قدرت تصمیمات پدرش را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی به آنان منتقل می کند، اما تاکنون کانال مستقیم هم‌چون مجتبی خامنه‌ای جهت ارتباط با اصلاح طلبان به شکل جدی وجود نداشت، و پیام‌های خاص رهبری و سیاست‌های تنظیم شده توسط وی به طرق مختلف و اشخاص متفاوت به ایشان انتقال داده می شد، تا آن که با تشکیل حزب ندای ایرانیان مشخص شد طرف واسطه رهبری با اصلاح‌طلبان از داخل بیت مسعود خامنه‌ای داماد آیت الله محسن خرازی که شوهر خواهر صادق و باقر خرازی می باشد تنظیم گردیده است.

آقای خامنه ای همواره بر رقابت درون نظام میان نیروهای خودی تاکید داشته و دامنه خودی بودن از منظر وی تا زمانی است که به قلمرو قدرت و اختیارات وی تعدی نگردد، و چنان‌که این این تعدی صورت گرفت، فردی تعدی کننده از هر تفکر و طیف و جناح، غیر خودی تلقی خواهد شد.
تمایل بر رقابت میان گروه‌های خودی در درون، و تمایل رهبری بر این نکته در انتخابات مجلس پنجم بروز یافت در جائی که اصلاح‌طلبان پس از شکست در انتخابات مجلس چهارم و رد صلاحیت برخی چهره‌های تاثیرگذار خود، عملا تصمیم گرفته بودند از صحنه قدرت و با اختیار خود کنار بروند، اما رهبری با ارسال پیغام برای آنان از جمله با فرستادن آقای ناطق نوری نزد عبدالله نوری که پس از دوره اول ریاست‌جمهوری آقای هاشمی و انتخاب نشدن دوباره وی به عنوان وزیر کشور برای همیشه عزم سکونت در قم کرده بود، از وی خواست با کاندیداتوری در مجلس دوباره به صحنه برگردد.
در انتخابات مجلس پنجم در میان ناباوری عمومی چهره‌های ملی مذهبی نظیر عزت الله سحابی و منتقدان جدی رهبری مثل بهزاد نبوی تایید صلاحیت شدند، در این خصوص محسن رضائی نیز با اشاره به تاکید رهبری مبنی بر رقابت نیروهای خودی درون نظام، اعتراف نمود که رهبری اصرار داشته که در صورت عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس پنجم و انتخابات ریاست جمهوری بعد در سال ۱۳۷۶، رقابت در بین اصول‌گرایان شکل گیرد و بخشی از اصول‌گرایان با چهره اصلاح طلبی و در خلاء حضور آنان به نمایندگی از آنان و با شعارهای اصلاح طلبانه در انتخابات‌های بعدی حضور یابند.
و اکنون نیز آقای خامنه ای برای مردم‌سالارانه جلوه دادن نظام، مجددا روی به همان سیاست رقابت درون نیروهای خودی روی آورده و با استفاده از صادق خرازی که فردی چند وجهی است، خواسته است تا اصلاح طلبی را با قرائت خود، احیاء نماید تا رقابت در درون نظام شکل گرفته و تلقی وجود جریان تک حزبی و عدم چرخش قدرت بین نخبگان به وجود نیاید.
حال اول ببینیم که صادق خرازی کیست؟
sadeghkharazivakhameneyi.amadnews
چندی قبل محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق حزب مشارکت درباره ازدواج دخترش با پسر صادق خرازی گفته بود: ما از سیاست یاد گرفته‌ایم جایی نخوابیم که آب زیر‌مان برود
 این سخن در مورد سیدمحمدصادق خرازی سفیر دولت خاتمی در پاریس و پدر داماد محمدرضا خاتمی هم کاملا صدق می‌کند و او هم از مدت‌ها قبل در جمهوری اسلامی در جائی خوابیده است که اصلا آب زیرش نخواهد رفت زیرا سید محمدصادق خرازی۵۲ ساله یکی از کلکسیونرها و متمولینی است که همشیره‌اش؛ عروس آیت الله خامنه‌ای است و لذا از این طریق به کانون اصلی قدرت یعنی بیت رهبری متصل است.
سیدصادق؛ فرزند آیت‌الله سیدمحسن خرازی و نوه مرحوم حاج سیدمهدی خرازی یکی از تجار معروف تهرانی است. به این اعتبار وی به «بازار» و «حوزه علمیه قم» نیز متصل است.
آیت الله سیدمحسن خرازی عضو خبرگان رهبری، پدر زن حجت‌الاسلام مسعود خامنه‌ای (فرزند مقام رهبری) و وابسته به طیف موسوم به اصولگراست. بر این اساس، سید صادق به «خبرگان رهبری» و اردوگاه موسوم به «اصولگرا» نیز متصل است.
او هم‌چنین برادر حجت الاسلام سیدمحمد باقر خرازی وابسته به طیف موسوم به اصولگرا و دبیرکل حزب‌الله ایران و مدیر مسئول روزنامه حزب الله است. بنابراین سیدصادق از این طریق نیز به اردوگاه موسوم به اصولگرا و هم‌چنین جریان موسوم به حزب‌الله متصل است.
پسر سیدصادق؛ داماد سیدمحمدرضا خاتمی دبیرکل سابق حزب مشارکت و برادر سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور اسبق کشورمان است. وی از این طریق نه تنها به خانواده خاتمی، بلکه از طریق عروس خود، به عنوان پدر همسر نوه آیت الله خمینی به خاندان خمینی هم متصل شده است.
وی برادرزاده سید کمال خرازی؛ مدیرعامل اسبق خبرگزاری جمهوری اسلامی، وزیر خارجه دولت خاتمی و عضو و رئیس کنونی شورای راهبردی روابط خارجی است که در سال ۸۵ توسط رهبری به این سمت منصوب شده است. آقا صادق از این حیث هم به کانون قدرت وصل است.

گویا حلقه وصل میان رهبری و اصلاح طلبان بدلی کسی نیست جز مسعود خامنه ای شوهر خواهر آقای صادق خرازی و فرد انتخاب شده برای رقابت درون نظام و اصلاح طلبی با قرائت مطلوب رهبری کسی نیست جز صادق خرازی.

https://negaam.news/1394/07/13/%D9%86%D8%AF%D8%A7-%DA%86%D8%B7%D9%88%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%88-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%DA%A9/



پیامبر اخلاق و صلح و دوستی

پیامبر اخلاق و صلح و دوستی
 » سید احمد شمس
 جمعه, ۲۶ام آذر, ۱۳۹۵
سال جاری ایام زاد روز پیامبر اکرم با سالگرد بزرگداشت مولانا جلال الدین رومی بلخی مصادف گشته ، از همین روی در این نوشتار ابتدا با توجه به شرایطی که دنیای اسلام با آن مواجه است یعنی به فراموشی سپردن اخلاق که اصلی ترین هدف بعثت پیامبر اکرم می باشد ، و همین بی توجهی باعث انحطاط و واپس گرایی و خونریزی فراوانی در تعداد زیادی از بلاد اسلامی گردیده است .
در ادامه نوشتار نیز نگاهی کوتاه به اخلاق و سیره پیامبر اکرم نموده و با آن چه که امروز در سرزمین های اسلامی می گذرد مطابقتی گذارا خواهیم نمود و در نهایت اشاره خواهیم نمود که تنها راه نجات کشورهای اسلامی بلکه کل دنیا از این بلایا همانا استوار کردن پایه های جوامع بشری بر محور اخلاق می باشد و در پایان نیز با نیم نگاهی به پیامبر در آثار مولانا نوشتار خود را خاتمه خواهیم داد.
نقش اخلاق در سیره عملی پیامبر اسلام
یکی از شاخصه های پراهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان ها بود، این اخلاق نیکوتا بدان حدی بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به سزایی داشت که عمده ترین آن اخلاق پیامبر بود.
در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) در پیشرفت اسلام و جذب دل ها تصریح شده است، آن جا که می خوانیم: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر; ای رسول ما! به خاطر لطف ورحمتی که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان گشته ای، و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند، پس آن ها را ببخش، و برای آن ها طلب آمرزش کن، و درکارها با آن ها مشورت فرما.»
آیاتی از قرآن در مورد اخلاق نیکوی پیامبر
سوره قلم آیه ۴
یکی از اوصافی که از جمله ممتازترین اوصاف پیامبر اسلام در بین آیات قرآن بیان شده، خلق عظیم می باشد. در سوره مبارکه قلم خداوند پیغمبرش را این گونه می ستاید: “وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛(۱) تو ای پیامبر دارای اخلاق بزرگی هستی.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه “وَ إنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ” نوشته است: کلمه “خلق” به معنای ملکه نفسانی است، که افعال بدنی مطابق اقتضای آن ملکه به آسانی از آدمی سر می زند، حال چه این که آن ملکه از فضائل باشد، مانند عفت و شجاعت و امثال آن، و چه از رذائل، مانند حرص و جبن و امثال آن، ولی اگر مطلق ذکر شود، فضیلت و خلق نیکو از آن فهمیده می شود
و این آیه شریفه هر چند به خودی خود حسن خلق رسول خدا(ص) را می ستاید، و آن را بزرگ می شمارد، لیکن با در نظر گرفتن خصوص سیاق، به خصوص اخلاق پسندیده اجتماعی اش نظر دارد، اخلاقی که مربوط به معاشرت است، از قبیل استواری برحق، صبر در مقابل آزار مردم و خطاکاری های اراذل و عفو اغماض از آنان، سخاوت، مدارا، تواضع و امثال اینها.آنچه ممتاز شدن رسول خدا(ص) در بین مردم حتی شگفتی برای غیرمسلمین ایجاد کرد، رفتارهای کریمانه او، صفات پسندیده و سجایای اخلاقی او بود تا مشمول اجر بی حساب گردد
سوره احزاب آیه ۲۱
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَن کَانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْاَّخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً
قطعا براى شما در (اقتداء) رسول خدا سرمشقى نیکوست : براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى کند.
چرایى اسوه بودن پیامبر
مى توان گفت رمز پاسخ به این پرسش ، در جامعیت شخصیت پیامبر صلى اللّه علیه و آله نـهـفـتـه اسـت کـه ایـشـان را در مـسـنـد عـبـودیـت  وانـسـان کامل نشانده و به مقام خاتمیت رسانده است
بـنـابـرایـن ، هـدف آفـریـنـش هنگامى تاءمین مى شود که انسان و پرى ، بنده خاص خداى خـویـش ‍ شـونـد، جـز بـه خـدا نـیـنـدیـشـنـد، جـز بـراى خـدا عـمـل نـکـنـنـد و جـز رنـگ خـدایـى نـپـذیـرنـد. بـه عـبـارت دیـگـر در انـدیـشـه و عمل و اخلاق ، خدایى شوند و از رنگ تعلق به غیرخدا آزاد گردند؛
چـنـیـن انـسانى شایستگى خلافت الهى مى یابد و به نیابت از خدا طلایه دار خلایق و مـسـجـود مـلایـک مـى گـردد
بدین ترتیب ، خلیفه الهى ، همان انسان واقعى است که آفرینش را با عبودیت ـ به معناى واقـعـى کـلمـه ـ هـدفـمـنـد مـى کـنـد و خـواسـت و اراده الهـى را جـامـه عـمـل مـى پـوشـانـد و قـدر مـتـقـیـن آن هـم انـبـیـاى الهـى و اولیـاى مـعـصـوم او هـسـتـنـد کـه رسول اعظم (ص ) سر آمد ایشان است ؛
قرآن مجید از دین اسلام با وصف تمام و کمال  یاد کرده ، مى فرماید:
الْیَوْمَ اءَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاءَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً
امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را آیین (جاودان ) شما برگزیدم .
بـه هـمـیـن دلیـل ، آورنـده ایـن دیـن نـیـز، شـخـصـیـتـى تـام و کـامـل است و کمترین نقص و عیب و آلودگى به حریم مقدسش راه نمى یابد. او انسان کاملى اسـت کـه در هـمـه کـمـالات بـه نـقـطـه اوج رسـیـده و جـامـع و کـامـل کـنـنـده همه خوبیها شده است..
امـام صـادق عـلیـه السـلام بـا کـنـار هـم نـهادن آیه یاد شده و آیه اى دیگر به نتیجه اى بسیار عالى مى رسد که اصل حدیث و ترجمه آن چنین است ؛
اِنَّ اللّه عـَزَّوَجـَلَّ اَدَّبَ نـَبـِیَّهَ فـَاَحـْسـَنَ اَدَبـَهُ فـَلَمّا اَکْمَلَ لَهُ الْاَدَبَ قالَ ((اِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ)) ثُمَّ فَوَّضَ اِلَیْهِ اَمْرَ الدّینِ وَالْاُمَّهِ لِیَسُوسَ عِبادَهُ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ: ((ما اتیکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهیَکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)) وَ اِنَّ رَسُولَ اللّه صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه کانَ مُسدَّدا مُرَفَّقا مُؤَیَّدا بِروحِ الْقُدُسِ لایَزِلُّ وَ لا یُخْطِى ءُ فى شَىْءٍ مِمّا یَسوُسُ بِهِ الْخَلْقَ فَتَاَدَّبَ بِآدابِ اللّهِ
هـمـانـا خـداونـد بـزرگ ، پـیـامـبـرش را تـربـیـت کـرد و چـون تـربـیـتـش کـامل شد فرمود: تو داراى اخلاق بزرگى هستى . آنگاه سامان دهى دین و ملت را به او وا گـذاشـت تـا بـنـدگـانـش را راهـبـرى کـنـد. از ایـن رو بـه مـردم دسـتور داد. هر چه پیامبر فرمانتان داد انجام دهید و از هر چه بازتان داشت ، خوددارى کنید.
رسـول گـرامـى اسـتوار، موفق و مؤ ید به روح القدس بود و هرگز در اداره امور مردم ، خطا و اشتباه نمى کرد، چرا که پرورش یافته به آداب الهى بود
راز اسـوه حـسـنـه بـودن پیامبر اعظم در همین نکته نهفته است که او مستقیما تحت تربیت پروردگارش قرار گرفت ، به گونه اى که علاوه بر تغذیه روحى ، تغذیه جـسمى او بدون واسطه و به دست خداوند متعال انجام گرفت تا سراسر وجودش آنگونه که خدا می خواهد
آیه ۱۵۹ سوره آل عمران
فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [مردم‌] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
فرمان عفو عمومى!
این آیه ناظر به حوادث احد است، زیرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد، کسانى که از جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر را گرفته و ضمن اظهار ندامت، تقاضاى عفو و بخشش مى‏کردند.
خداوند در این آیه، عفو عمومى آنها را صادر کرد و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت.
نخست اشاره به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏فرماید: «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدى در حالى که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى‏شدند» (فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ).
سپس دستور مى‏دهد که «از تقصیر آنان بگذر، و آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش کن» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ).
بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکرى و روحى آنان دستور مى‏دهد که باز هم «در کارها با آنها مشورت کن و رأى و نظر آنها را بخواه» (وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ).
سپس قرآن در ادامه مى‏افزاید: «اما هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توکل کن، زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد» (فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ).
همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در موقع اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابراین، پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آراء پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت و این همان چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به «عزم» شده است و آن تصمیم قاطع مى‏باشد.
ضمنا از این آیه استفاده مى‏شود که توکل باید حتما بعد از مشورت و استفاده از همه امکاناتى که انسان در اختیار دارد قرار گیرد
اخلاق هدف بعثت پیامبر
در حدیثی از پیامبر اکرم تکمیل مکام اخلاقی و استوار کردن ستون های جامعه بر اساس اخلاق به عنوان هدف بعثت  از سوی  ایشان معرفی شده چنانکه حضرت می فرماید:
إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ام
پیامبر که خود دارای کامل­ترین صفات اخلاقی و عادات پسندیده و آداب برجسته انسانی بودند برترین هدف بعثت را چنین زیبا به تصویر کشیده است هدفی که متاسفانه پس از پیامبر به فراموشی سپرده شده است
اگرنگاهی گذرا به روش پیامبر اکرم درمواجهه با مردم بنمائیم، تفاوت آشکاری با رفتار برخی از مدعیان پیروی از پیامبر رحمت می توان یافت.
در ادامه این نوشتار به چند نمونه ازسیره کریمانه پیامبر اکرم اشاره می‌نمائیم، رویه‌ای که حکایت ازچهره رحمانی دین مبین اسلام دارد؛ همان چهره‌ای که:«و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا» و تو می‌بینی که مردم دسته دسته به دین خدا وارد می‌شوند، اما متاسفانه رفتارخشونت آمیز وغیررحمانی امروز بسیاری از حاکمان کشورهای اسلامی که خود را پیرو واقعی پیامبر اکرم و آینه تمام نمای اسلام و دین نامیده اند، درکنارجنایاتی که در دیگراقصی نقاط جهان ازمدعیان دروغین اسلام حقیقی هم چون داعش، طالبان، القاعده و بوکوحرام سر می‌زند، آن‌چنان چهره ی غیرواقعی از اسلام را درمنظرجهانیان به نمایش گذاشته، که گاه دفاع از اسلام واقعی را دشوار نموده، و تصویری نازیبا ازاین دین رحمت را به نمایش گذاشته است، و گاه باعث بی‌دینی و بی‌اعتقادی بسیاری ازمسلمانان یا گرویدن آنان به دیگر ادیان، به واسطه گریزاز رفتارمدعیان دروغین دین‌داری شده است که دراین شرائط بایستی برای مظلومیت اسلام حقیقی، خون گریه نمود.
پیش از ذکر چند داستان تاریخی از اخلاق رحمانی پیامبر اکرم ، مناسب است به این حدیث از امام صادق علیه‌السلام اشاره‌ای داشته باشیم. آن حضرت می‌فرمایند: کُونُوا دُعَاهً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ، با غیرزبان‌های‌تان مردم را دعوت کنید(یعنی با رفتارعملی)، دربرخی ازاین حکایات به وضوح می‌توان گرویدن بسیاری از مردم را به سوی بزرگان دین، تنها با دیدن رفتار و سیره آن بزرگواران مشاهده نمود، بدون آن‌که برای اثبات حقانیت دین، دلیل و برهانی اقامه نموده و یا حتی کلامی بر زبان جاری نموده باشند، بلکه صرفا رفتارعملی ایشان، باعث علاقمندی مردم به حقانیت معصومین علیهم السلام و دین مبین اسلام شده است، اما متاسفانه امروز مشاهده می‌شود که بالعکس، حاکمان کنونی کشور، درکنار گروه‌های تندرو دردیگر نقاط عالم، دین‌داری و دعوت مردم به دستورات آن را فقط لقلقه زبان خود ساخته اند، اما دررفتارآنان، اثری ازاسلام حقیقی و رحمانی به چشم نمی‌خورد،
و اینک اشاره‌ای به جلوه‌های رحمانی و با عطوفت ازسیره پیامبر اکرم با ذکرچند حکایت تاریخی:

– داستان مشهوری از آن شخص یهودی نقل است که با پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم عداوت و کینه داشت، خاکروبه‌های خانه اش را نگاه می‌داشت. هرگاه پیامبراز زیرخانه آن شخص عبور می‌کرد، آن را بر سرمبارک پیامبر می‌ریخت. روزی ازقضا این شخص(یهودی) مریض شد، چند مرتبه‌ای که پیامبر از آن‌جا عبور کرد، کسی خاکروبه را بر سرمبارک ایشان نریخت. وقتی سراغ او را از اصحاب گرفتند که چرا آن فردی که همه روزه بر خاکروبه خود را بر سر ما ریخت، چند روزی است که از او خبری نیست، اصحاب ازبیماری او خبر دادند. وقتی آن حضرت متوجه بیماری او شدند، به عیادت او رفته و داخل خانه وی شدند. آن شخص با دیدن پیامبراشک از دیدگانش جاری شد و با صدائی گریان، بلند فریاد زد: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله… ، او آن‌چنان از رفتارخود شرمنده بود که حتی به سیمای نورانی پیامبر نمی‌توانست نگاه کند، پیامبر او را تسلیت و بشارت داده و برایش دعا کردند.
– خواهرعدی بن حاتم که به وسیله مسلمانان اسیرشده بود، به دستور پیامبر(ص) آزادشده و برادرش را مجاب می‌کند که به ملاقات پیامبر برود. او خطاب به عدی می‌گوید: من صلاح تو را درآن می بینم که هرچه زودتر خود را به او برسانی و با او پیمان بسته و بیعت کنی، زیرا اگر او به راستی پیامبر خدا باشد که تو درایمان به وی سبقت جسته‌ای و اگر داعیه سلطنت و پادشاهی هم داشته باشد که پیمان بستن با او ازشخصیت تو چیزی نخواهد کاست و ازسایه قدرتش بهره مند خواهی شد. عدی بن حاتم گوید: سخنان او درمن اثر گذارد، رأی او را پسندیدم و به مدینه سفر نموده و نزد آن حضرت رفته سلام کردم، فرمود: کیستی؟ گفتم: عدی بن حاتم هستم. وقتی پیامبر مرا شناخت برخاست و مرا به سوی خانه برد، در راه که می رفتیم پیرزنی سر راه او آمد و درباره کاری که داشت با آن حضرت سخن گفت، من دیدم پیغمبر اسلام با فروتنی به مدت طولانی درکنار آن پیرزن ایستاد و با کمال ملاطفت با او سخن گفت و پاسخش را داد. پیش خود گفتم: به خدا سوگند چنین مردی داعیه سلطنت و پادشاهی در سر ندارد که با پیرزنی این چنین به مدت طولانی و با حوصله و ملاطفت سخن بگیوید، و چون وارد خانه آن حضرت شدم دیدم تشک چرمی خود را که لیف خرما درآن بود، و برای نشستن من پهن کرد و به من گفت: روی آن بنشین، و خود روی زمین نشست، من خودداری کردم ولی حضرت اصرار کرد و من به ناچار نشستم، آن‌گاه پیش خود گفتم: این دومین نشانه، به خدا این رفتار سلاطین نیست. سپس به من گفت: ای عدی بن حاتم مگر تو به آیین«رکوسیه»(آیینی ما بین مسیحیت و صابئی) نبودی؟ گفتم: چرا. فرمود: پس چرا از قوم خود یک‌چهارم درآمدشان را می‌گرفتی؟ درصورتی‌که این کار درآیین تو جایز نبود. و هم‌چنین یکی دو خبر غیبی دیگر به من داد، آن‌گاه با خود گفتم: این هم سومین نشانه، که او خبر ازغیب به من داد، و این مخصوص پیامبران است و نه سلاطین. این‌گونه بود که دانستم او پیامبرخداست و فقط با مشاهده رفتار نیکویش، به او ایمان آوردم.

– سپاه اسلام مکه را فتح نمودند، درحالى‌که«سعد بن عباده»رئیس خزرجیان پرچم سپاه اسلام را در دست داشت، همین‌که در برابر ابوسفیان قرار گرفت، خطاب به او این شعر را سرود: الیوم یوم الملحمه الیوم تستحل الحرمه الیوم اذل الله قریشا؛ امروز، روز نبرد است، روزی که گوشت‌های بدن شما با شمشیر قطعه قطعه خواهد شد، امروزجان و مال شما حلال شمرده مى‌شود، امروز روز ذلت قریش است. ابوسفیان تا چشمش به پیامبراکرم صلى الله علیه و آله و سلم افتاد، با ترس عرضه داشت:«پدر و مادرم به فدایت، آیا دستور داده اى قومت را قتل عام کنند که سعد چنین شعار می‌دهد؟! درحالى‌که تو مهربان‌ترین افراد به مردم هستى. پیامبر رحمت صلى الله علیه و آله و سلم ازشنیدن این سخن سخت ناراحت شدند، و براى آن‌که یاس و ناامیدى درمیان مردم مکه راه نیابد، بلافاصله فرمود: الیوم یوم المرحمه الیوم اعزالله قریشا الیوم یعظم الله فیه الکعبه؛ امروز روز رحمت است، امروز روزعزت قریش است، امروز روزى است که خداوند به کعبه عظمت بخشید. سپس سعد را ازمقام خود عزل کرد وعلى علیه السلام را به جاى او منصوب نمود، و به او دستور داد فورا به سوى سعد بشتابد و پرچم اسلام را از او بگیرد. وبدین ترتیب ارتش نیرومند اسلام با ده هزارنیروى مسلح با پرچم‌دارى على علیه السلام و با شعار رحمت، وارد مکه معظمه شدند. ابوسفیان با این‌که درطی ۲۰ سال گذشته بزرگ‌ترین ضربه‌ها را براسلام و مسلمین وارد ساخته بود، درعین حال پیامبررحمت هنگام فتح مکه چنین فرمود:«ابوسفیان می‌تواند به مردم اطمینان دهد که هرکس به محیط مسجدالحرام پناهنده شود و یا سلاح به زمین بگذارد و بی‌طرفی خود را اعلام کند و یا درخانه اش را ببندد و یا به خانه ابوسفیان پناه برد ازتعرض ارتش اسلام محفوظ خواهد ماند. » ابوسفیان پیام پیامبر را به مردم مکه رساند و پیامبر نیز فرمود: «فتح مکه بدون خون‌ریزی صورت گیرد». پیامبررحمت با ورود به مکه، همگان، حتی وحشی قاتل عموی گرامی خود حمزه وهند جگرخوار را مورد عفو و بخشش خود قرار دادند. دراین روزعلی علیه السلام ، پای بر دوش مبارک رسول خدا نهاد و آن مکان مقدس را با شکستن بت‌ها، از وجود هرگونه شرک پاک نمود..
در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت رخ داد، پس از پیروزی سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعی از یهودیان به اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکی از اسیران، صفیه دختر حی بن اخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشی، صفیه را به همراه زنی دیگر به اسارت گرفت و آن ها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولی هنگام آوردن آن ها اصول اخلاقی رارعایت نکرد، و آن ها را از کنار جنازه های کشته شدگان یهود حرکت داد، صفیه وقتی که پیکرهای پاره پاره یهودیان را دید بسیارناراحت شد و صورتش را خراشید، و خاک بر سر خود ریخت، و سخت گریه کرد. هنگامی که بلال آنها را نزد پیامبر (ص) آورد،پیامبر (ص) از صفیه پرسید: «چرا صورتت را خراشیده ای و این گونه خاک آلود و افسرده هستی؟! » صفیه ماجرای عبورش از کنارجنازه ها را بیان کرد، رسول اکرم (ص) از رفتار غیر انسانی و خلاف اخلاق اسلامی بلال حبشی ناراحت شده و بلال را سرزنش کرده و فرمود:«ا نزعت منک الرحمه یا بلال حیث تمر بامراتین علی قتلی رجالهما; ای بلال! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رخت بربسته که آن ها را از کنار کشته شدگانشان عبور می دهی؟! چرابی رحمی کردی؟» جالب این که پیامبر اکرم (ص) برای جبران رنج ها و ناراحتی های صفیه، با او ازدواج کرد، سپس او را آزاد، و بار دیگر باپیش نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب، ناراحتی های اورا به طور کلی از قلبش زدود.
در ماجرای جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد، شیماء دختر حلیمه که خواهر رضاعی پیامبر (ص) بود، با جمعی از دودمانش به اسارت سپاه اسلام درآمدند، پیامبر (ص) هنگامی که شیماء را درمیان اسیران دید، به یاد محبت های او و مادرش در دوران شیرخوارگی، احترام و محبت شایانی به شیماء کرد. پیش روی اوبرخاست و عبای خود را بر زمین گستراند، و شیماء را روی آن نشانید، و با مهربانی مخصوصی از او احوال پرسی کرد، و به اوامر فرمود: «تو همان هستی که در روزگار شیرخوارگی به من محبت کردی…» (با این که از آن زمان حدود شصت سال گذشته بود)شیماء از پیامبر (ص) تقاضا کرد، تا اسیران طایفه اش را آزادسازد، پیامبر (ص) به او فرمود:«من سهمیه خودم را بخشیدم، و در مورد سهمیه سایر مسلمانان،به تو پیشنهاد می کنم که بعد از نماز ظهر برخیز و در حضورمسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بده تا آنها نیز سهمیه خودرا ببخشند. شیماء همین کار را انجام داد، مسلمانان گفتند: «ما نیز به پیروی از پیامبر (ص) سهمیه خود را بخشیدیم.» سیره نویس معروف ابن هشام می نویسد: «پیامبر (ص) به شیماء فرمود: اگر بخواهی باکمال محبت و احترام، در نزد ما بمان و زندگی کن، و اگر دوست داری تو را از نعمت ها بهره مند می سازم و به سلامتی به سوی قوم خود بازگرد؟» شیماء گفت: می خواهم به سوی قوم خود بازگردم.پیامبر (ص) یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با هم ازدواج کردند، و به عنوان خدمتکار خانه شیماء به زندگی خودادامه دادند
عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملی ازجمله جاذبه های اخلاق پیامبر (ص) موجب شد که اسلام را پذیرفت ورسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستی از یهودیان به نام «زید بن شعبه » داشت، عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زیدرا به اسلام دعوت می کرد، و عظمت محتوای اسلام را برای او شرح می داد بلکه به اسلام گرویده شود، ولی زید هم چنان بر یهودی بودن خود پافشاری می کرد و مسلمان نمی شد، عبدالله می گوید: روزی به مسجدالنبی رفتم ناگاه دیدم، زید در صف نماز مسلمانان نشسته و مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسیدم «علت مسلمان شدنت چه بوده است؟» زید گفت: تنها در خانه ام نشسته بودم و کتاب آسمانی تورات را می خواندم، وقتی که به آیاتی که در مورد اوصاف محمد (ص) بود رسیدم، با ژرف اندیشی آن را خواندم و ویژگی های محمد (ص) را که در تورات آمده بود به خاطر سپردم،با خود گفتم بهتر آن است که نزد محمد (ص) روم و او رابیازمایم، و بنگرم که آیا او دارای آن ویژگی ها که یکی از آنها«حلم و خویشتن داری » بود هست یا نه؟ چند روز به محضرش رفتم،و همه حرکات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقیق خود قراردادم، همه آن ویژگی ها را در وجود او یافتم، با خود گفتم تنهایک ویژگی مانده است، باید در این مورد نیز به کند و کاو خودادامه دهم، آن ویژگی حلم و خویشتن داری او بود، چرا که درتورات خوانده بودم: «حلم محمد (ص) بر خشم او غالب است، جاهلان هرچه به او جفا کنند، از او جز حلم و خویشتن داری نبینند.» روزی برای یافتن این نشانه از وجود آن حضرت، روانه مسجد شدم،دیدم عرب بادیه نشینی سوار بر شتر به آنجا آمد، وقتی که محمد (ص) را دید، پیاده شد و گفت: «من از میان فلان قبیله به اینجا آمده ام، خشکسالی و قحطی باعث شده که همه گرفتار فقر وناداری شده ایم، مردم آن قبیله مسلمان هستند، و آهی در بساطندارند، وضع ناهنجار خود را به شما عرضه می کنند، و امید آن رادارند که به آنها احسان کنی.» محمد (ص) به حضرت علی (ع)فرمود:آیا از فلان وجوه چیزی نزد تو مانده است؟ حضرت علی (ع) گفت: نه،پیامبر (ص) حیران و غمگین شد، همان دم من به محضرش رفتم عرض کردم ای رسول خدا! اگر بخواهی با تو خرید و فروش سلف کنم،اکنون فلان مبلغ به تو می دهم تا هنگام فصل محصول، فلان مقدارخرما به من بدهی، آن حضرت پیشنهاد مرا پذیرفت، و معامله راانجام داد، پول را از من گرفت و به آن عرب بادیه نشین داد، من هم چنان در انتظار بودم تا این که هفت روز به فصل چیدن خرمامانده بود، در این ایام روزی به صحرا رفتم، در آنجا محمد (ص)را دیدم که در مراسم تشییع جنازه شخصی حرکت می کرد، سپس درسایه درختی نشست و هر کدام از یارانش در گوشه ای نشستند، من گستاخانه نزد آن حضرت رفتم، و گریبانش را گرفتم و گفتم:«ای پسر ابو طالب! من شما را خوب می شناسم که مال مردم رامی گیرید و در بازگرداندن آن کوتاهی و سستی می کنید، آیا می دانی که چند روزی به آخر مدت مهلت بیشتر نمانده است؟» من با کمال بی پروایی این گونه جاهلانه با آن حضرت رفتار کردم (با این که چند روزی به آخر مدت مهلت باقی مانده بود) ناگاه از پشت سر آن حضرت، صدای خشنی شنیدم، عمر بن خطاب را دیدم که شمشیرش را ازنیام برکشیده، به من رو کرد و گفت: «ای سگ! دور باش.» عمرخواست با شمشیر به من حمله کند، محمد (ص) از او جلوگیری کرد وفرمود:«نیازی به این گونه پرخاش گری نیست، باید او (زید) را به حلم و حوصله سفارش کرد، آن گاه به عمر فرمود: «برو از فلان خرمافلان مقدار به زید بده.» عمر مرا همراه خود برد و حق مرا داد،به علاوه بیست پیمانه دیگر اضافه بر حقم به من خرما داد. گفتم: این زیادی چیست؟ گفت: چه کنم حلم محمد (ص) موجب آن شده است، چون تو از نهیب وفریاد خشن من آزرده شدی، محمد (ص) به من دستور داد این زیادی را به تو دهم، تا از تو دلجویی شود، و خوشنودی تو به دست آید. هنگامی که آن اخلاق نیک و حلم عظیم محمد (ص) را دیدم مجذوب اسلام و اخلاق زیبای محمد (ص) شدم، و گواهی به یکتایی خدا، و رسالت محمد (ص) دادم و در صف مسلمانان درآمدم.
این ها چند نمونه از سلوک اخلاقی پیامبر اسلام (ص) بود، که هرکدام چون آیینه ای شفاف ما را به تماشای جمال زیبای اخلاق نیک آن حضرت دعوت می کند، و یکی از راز و رمزهای مهم پیشرفت اسلام در صدر اسلام را که بسیار چشمگیر بود، به ما نشان می دهد.
در فرازی از گفتار حضرت علی (ع) در شان اخلاق پیامبر (ص) چنین آمده:«رفتار پیامبر (ص) با همنشینانش چنین بود که دائما خوش رو،خندان، نرم و ملایم بود، هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بدزبان،عیبجو و مدیحه گر نبود، هیچ کس از او مایوس نمی شد، و هر کس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت، سه چیز را از خود دورکرده بود; مجادله در سخن، پرگویی، و دخالت در کاری که به اومربوط نبود، او کسی را مذمت نمی کرد، و از لغزش های پنهانی مردم جستجو نمی نمود، جز در مواردی که ثواب الهی دارد سخن نمی گفت،در موقع سخن گفتن به قدری گفتارش نفوذ داشت که همه سکوت نموده و سراپا گوش می شدند
ضرورت تلاش اندیشمندان و نخبگان برای نهادینه شدن اخلاق در جهان
بعد از پشت سر گذاشته شدن جنگ ها و خونریزی های متوالی که پس از جنگ جهانی اول و دوم و نیز رویاروئی های خونبار در شرق دور از جمله جنگ آمریکا با ویتنام و هم چنین آخرین آن ها یعنی لشکر کشی ارتش سرخ به افغانستان و جنگ هشت ساله ایران و عراق و نسل کشی های بوسنی و هرزگوین ، در اواخر قرن بیستم و پیش از سال دو هزار میلادی ، جهان و منطقه داشت کم کم روی آرامش و صلح را به خود می دید .
ایده گفتگوی تمدن ها که جایگزین برخورد تمدن ها شده بود و به ابتکار و پیشنهاد رئیس جمهور وقت ایران آقای خاتمی به تصویب سازمان ملل رسیده و سال ۲۰۰۰ میلادی به همین عنوان نامگذاری گردیده بود ، فصل نوینی را از پایان جنگ و خونریزی و شروع جهانی عاری از خشونت ، و مملو از صلح و دوستی را نوید می داد.
در خاورمیانه با توجه به انتخابات پرشور ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ که با اراده ی مردم ایران منجر به انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور شده بود و با عزم و اراده ی دیگر کشورهای همسایه ، فضایی مثال زدنی از تفاهم و دوستی شکل گرفته بود ، برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی این مودت و پیوند را بیش از پیش به نمایش گذاشت ، روسای جمهور و شخصیت های کشورهایی که تا آن زمان قرار گرفتنشان در یک اجلاس آن هم با فاصله ای دور امکان پذیر نبود ، زیر یک سقف و در کنار هم دوستانه نشسته و در فضایی آکنده از محبت ، شعار دوستی و برادری را سر می دادند .
در آن کنفرانس از ایران و عربستان به عنوان دو بال قدرتمند جهان اسلام نام برده شد که با کنار گذاشتن اختلافات گذشته می توانند پیکره ی تنومند کشورهای اسلامی را تا اوج عزت پرواز دهند ، دیدار رهبری با برخی مقامات کشورهایی که تا آن زمان هیچ گونه رابطه ی تعریف شده ای با آنان وجود نداشت و حضور سران کشورهایی چون فلسطین و اردن و مصر که از لحاظ دیپلماتیک ارتباطاتی با آن ها برقرار نبود ، همگی تصویری زیبا از جهانی پر از صلح و دوستی و منطقه ای آکنده از محبت و به دور از هر گونه جنگ و خشونت را در جلوی چشم همگان به نمایش گذاشته بود.
اما متاسفانه بازیگردانان دنیا که تداوم حیاتشان جز با جنگ و خونریزی میان ملل و کشورها رقم نخورده و تحمل صلح و دوستی را این گونه در منطقه بر نمی تابیدند با زبر دستی و طراحی پروژه های خطرناک ، آرامش کوتاه مدت منطقه را دوباره به سمت جنگ و خونریزی کشاندند.
یازدهم سپتامبر جرقه ی خطرناک اولین حرکت نامیمونی شد که بهانه به دست بازیگردانان دنیا داد تا با لشکر کشی به افغانستان و عراق به بهانه ایحاد صلح و دموکراسی ، خود باعث چند دستگی و خونریزی و سر آغاز اختلاف های جدیدی در این کشورها و در سطح منطقه شوند .
طبیعی است که در کشورهای توسعه نیافته ای که پس از چند دوره جنگ های متمادی ، اکنون با لشکر کشی بیگانه دچار بی ثباتی شده اند و زمینه ی مساعدی جهت ایجاد اختلاف های قومی و مذهبی میان مردمان آن وجود دارد ، بروز جنگ و نزاع و درگیری ها بر سر قدرت و نیز سایر مسائل اجتماعی سیاسی امری بدیهی خواهد بود ، اتفاقی که در عراق و افغانستان با ظهور طالبان و القاعده و نیز گروه های تندروی شیعه و سنی که ثبات و آرامش این کشورها را بر هم می زدند ، منطقه را وارد نزاع و جنگی دوباره نمود .
هر چند در مدت کوتاه صلح و آرامشی که به تدبیر و مدد حکمرانان با تدبیر وقت منطقه با در نظر گرفتن حد اقل حقوق و مطالبات و آزادی های مدنی اهل سنت در ایران و نیز توجه به حد اقل نیازمندی های مذهبی شیعیان و ساخت مدارس ویژه اهل تشیع در عربستان ، شکل زیبایی از رضایتمندی اقلیت های مذهبی و دینی و قومی در منطقه حکفرما شده بود ، اما متاسفانه پس از مدت کوتاهی این آرامش و صلح جای خود را به بروز اختلاف های مذهبی و کوبیدن بر طبل تفرقه و جدائی داد.
با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در ایران و بی توجهی به مطالبات بر حق اهل سنت به ویژه در منطقه بلوچستان که با انتصاب استانداری که احساسات قوم بلوچ را تحریک می نمود ، این بی تدبیری مسبب ایجاد گروه تروریستی جند الله گردید که آرامش و امنیت به وجود آمده در دوره اصلاحات در آن دیار را به نا امنی و خونریزی بدل نمود .
بی تدبیری های دولت شیعه در عراق و حاکمیت ایران در به رسمیت نشناختن حقوق اقلیت سنی با روش هایی چون سرکوب و اعدام های عقیدتی ، بی توجهی به مطالبات اکثریت شیعه در بحرین ، فعالیت های تبشیری و داعش ساز حاکمیت ایران در منطقه سنی نشین رقه ، بی توجهی به مطالبات اکثریت اهل سنت در سوریه توسط سردمداران علوی آن ، کشتار شیعیان نیجریه و توجه ننمودن به مطالبات اقلیت شیعه در عربستان و کویت و برخی دیگر از کشورها ، در کنار نارضایتی های مردمی که در کشورهای عربی دیگر رخ داد و موجب ظهور بهار عربی در کشورهایی چون تونس و مصر و لیبی گردید ، همه و همه از جمله اتفاق هایی بود که در سال های اخیر فضای صلح و دوستی که در اوائل دهه گذشته بر جهان و منطقه حکمفرما شده بود را به جنگ و خونریزی بدل نمود.
در حالی که طرح ایجادمنطقه ای چون شینگن در خاورمیانه به منظور تردد بدون روادید اتباع کشورهای ترکیه ، سوریه ، عراق ، ایران و آذربایجان در حال شکل گیری بود تا علاوه بر ایجاد صلح و دوستی روز افزون میان ساکنان آن با ایجاد پولی واحد ، زمینه شکل گیری کشورهای قدرتمند اسلامی در منطقه را نوید دهد ، متاسفانه با بروز نا آرامی های سوریه ، عراق و ترکیه کاملا به فراموشی سپرده شد و امکان اجرایی شدن آن برای سال های طولانی آینده به تعویق افتاد.
و اکنون نیز متاسفانه پس از نا آرامی ها و اختلاف های داخلی در کشورهای منطقه ، فاز جدیدی از تقابل و رویارویی مستقیم دولت ها در حال شکل گیری است که آخرین نمونه ی آن اعدام شیخ نمر در عربستان و حمله به سفارت آن کشور در ایران توسط نیروهای سازمان دهی شده می باشد که در نتیجه بی تدبیری های حاکمیت ایران و عربستان به وقوع پیوسته است.
علیرغم پیشرفت هائی که در زمینه تکنولوژی و علوم و فنون و نیز افزایش آگاهی های عمومی و تفکر بشری در قرن بیست و یکم شاهد آن هستیم ، و انتظار می رود در عصر حاضر ، همگام با این پیشرفت ها ، دنیا با مسئله ای تحت عنوان اختیار و آزادی افراد در انتخاب تفکر و دین و مذهب کنار آمده باشد ، و هم چون قرون گذشته ، داشتن عقیده و مذهب و دین ، و یا تعلق به قومیت و نژاد خاص ، باعث آزار و اذیت و حتی گرفته شدن جان عده ای نشود ، اما متاسفانه هم چنان این جاهلیت ، در عصر حاضر هم ، گریبان گیر جوامع مختلف بشری بوده و هست .
نگاه و حس برتر بودن یک دین و یا یک مذهب نسبت به سایر ادیان دیگر ، فقط خاص منطقه خاورمیانه نبوده و در بسیاری از کشورهای دنیا ، جریان دارد و همین تفکر باعث ایجاد گروه های تبشیری فراوانی در تمامی نقاط دنیا شده ، تا در فضای مجازی ، یا به صورت مواجهه های حضوری ، و گاه مکاتبه ای و نیز ایجاد شبکه های تلویزیونی ، برای گرویدن پیروان سایر ادیان به دین مدنظر آنان ، تلاش فراوانی صورت گیرد و جهت نیل به این هدف نیز از مشوق های زیادی بهره گرفته شده و با سخنان زیبا و آراسته ، نسبت به تبلیغ دین یا مذهب خاصی از روش های مختلف تبلیغی استفاده می گردد.
هم چنین عده ای دیگر در مقابل ، با تحقیر و تخریب دیگر ادیان و مذاهب و پیروان ایشان ، و یا با استفاده از تعابیری چون منحرف ، گمراه ، رافضی ، جعلی ، دروغین ، تحریف شده ، و ….. ، پیروان سایر ادیان و مذاهب را تکفیر نموده و گاه با اعمال خشونت ، در صدد کشتار و نابودی آنان بر آمده و یا اقدام به بازداشت و زندانی نمودن آن ها می نمایند .
من لازم می دانم پیش از طرح مبحث اصلی ، اذهان شما را به واقعیتی انکار ناپذیر جلب نمایم ، که بدون شک بیش از نود و پنج در صد مردم دنیا ، معمولا پیرو دین و یا مذهب آباء و اجدادی خود هستند و در صد بسیار ناچیزی از آنان ، پس از رسیدن به بلوغ فکری ، با بررسی و تحقیق ، به دین یا مذهبی ، غیر از دین پدری خود روی می آورند ، پس نباید از این حقیقت غافل بود که چه بسا کسانی که امروز ، دین خود را برتر می شمارند و با اقدامات تبشیری و یا تکفیری ، در صدد اثبات حقانیت دین خود و باطل بودن سایر ادیان هستند ، اگر در خانواده ای دیگر متولد می شدند ، امروز خود نیز به همان دین گرایش داشتند ، لذا نبایستی هیچ کس را در دنیا ، به صرف داشتن عقیده یا تفکری مقصر دانست ، و یا گاه با تفتیش عقائد در صدد نابودی او بر آمد.
در نتیجه نباید از این حقیقت غافل شویم که تبشیر و تکفیر ، روش های منسوخ شده ای هستند که امروز کارکرد خود را از دست داده اند ، و بی شک فرجامی نداشته و نهایتا محکوم به شکست می باشند ، امری که امروزه با کمال تاسف ، حتی توسط برخی از مدعیان روشنفکری در بعضی از کشورهای پیشرفته دنیا ، با اقدامات تبشیری و صرف هزینه های فراوان ، با روش های مختلف تبلیغی و مشوق های گوناگون ، و نیز با استفاده از نقاط ضعف و کمبودهای پیروان دیگر مذاهب و ادیان ، جهت گرویدن ایشان به آئین مدنظر ، صورت می گیرد ، و در بسیاری از موارد ، این گرایش ها ، به دلیل همان نقاط ضعف ، به صورت مقطعی و کوتاه مدت بوده و تداوم نداشته و پس از گذشت مدت زمانی ، اگر چه ممکن است فرد تظاهر به آن دین نماید ، اما قلبا تمایل چندانی به آن آئین نخواهد داشت ، و حتی نمونه های بسیاری مشاهده شده که برخی از افراد ، در همان ابتدا ، پس از دریافت کمک های مالی ، بلافاصله از آن دین رویگردان شده اند ، و هم چنین تکفیر و منحرف خواندن پیروان دیگر ادیان ، که امر مشمئز کننده ای بوده و جز جاهلیت بانیان آن ، نشان از هیچ چیز دیگری ندارد .
من معتقدم در عصر حاضر ، فارغ از داشتن هر دین و مذهبی که در حوزه خصوصی و اعتقادات شخصی به آن معتقد و پایبند هستیم ، تنها راه اصلاح جوامع بشری ، دعوت مردم به اخلاق و پایبندی به فضائل و دوری از رذائل است ، که همانا هدف اصلی تمامی ادیان ، و ارسال رسل نیز جز این نبوده است .
واقعا در عجبم از افرادی که تمام تلاش خویش را معطوف به دعوت دیگران برای گرویدن به دین و مذهب خود نموده اند ، و یا افرادی که دیگران را به واسطه اعتقاد به دین و مذهب دیگر ، نکوهش نموده و حتی گاه آنان را مستوجب مرگ می دانند .
پس چرا با وجود ادیان و مذاهب متعدد ، جوامع بشری هم چنان از بی عدالتی و ظلم و ستم و ….. رنج می برند؟ و در همین دهه های اخیر شاهد وقوع انواع جنایات ، توسط پیروان ادیان مختلف در کشورهای گوناگون بوده ایم ؟ ، نسل کشی و جنایاتی که توسط صرب های مسیحی مذهب انجام گرفت و یا جنایاتی که توسط صهیونیست های یهودی مذهب صورت می گیرد ، و یا جنایات صورت گرفته توسط صدام حسین سنی مذهب و یا داعش مدعی مدهب اهل سنت و هم چنین بشار اسد علوی مذهب و حاکمان شیعه مذهب در ایران و عراق ؟!!!!! ، پس صرف گرایش به هر دین و مذهبی ، باعث مصون شدن افراد از خطا و جنایت نخواهد گردید .
لذا بدون تردید بایستی تلاش خویش را برای گسترش اخلاق در تمامی جوامع بشری معطوف کرده و سعی نمائیم انسانیت را وجهه همت مردم قرار دهیم و از هر گونه اقدامات تبشیری و تکفیری پرهیز نمائیم .
من مخالف بحث های علمی میان اندیشمندان ادیان و مذاهب مختلف نیستم ، چرا که بحث های علمی و نظری ، امری ضروری برای بالندگی و رشد و ارتقاء افکار مراکز علمی و دینی می باشد ، اما قطعا این مباحث ، بایستی میان علما و بزرگان ادیان و مذاهب و در محیط علمی ، با تکیه بر مدارک و مستندات علمی صورت پذیرد ، و نتیجه ی آن به آگاهی عموم برسد ، نه آن که این مباحث میان عوام و افراد نا آگاه از پیروان ادیان مختلف ، بدون توجه به مدارک و مستندات علمی و صرفا بر اساس شنیده های غیر قابل اثبات انجام شود ، یا به صورت تبشیری و تکفیری ، از سوی برخی ادیان ، برای گرایش دادن پیروان دیگر ادیان ، به سوی خود صورت گیرد .
فضائل و رذائل اخلاقی ، مفاهیم مشخص و مشترکی میان تمامی ادیان و مذاهب ، و حتی اقوام و ملل گوناگون بوده و در موارد بسیار ناچیزی ممکن است جابجائی هائی در آن مشاهده شود ، لذا بارها شده که در موارد مختلف می شنویم که فلان شخص با این که پیرو دین دیگری است ، اما انسان خوب و قابل احترامی است ، این که او انسان خوبی است به چه معناست ؟ یعنی این که او به فضائل اخلاقی پایبند است و از بدی ها پرهیز می نماید .
لذا نیاز ضروری عصر حاضر ، تلاش برای ایجاد جامعه ای بر اساس اخلاق ، صرف نظر از نگاه به دین و قومیت آنان است ، و بدون تردید برای دستیابی به این هدف ، تلاش اندیشمندان و نخبگان از هرگونه آئین و قومیتی ، برای نهادینه شدن اخلاق در تمامی جوامع امری ضروری و انکار ناپذیر است . که با داشتن جامعه ای مبتنی بر اخلاق به هدف اصلی تمامی ادیان نیز دست خواهیم یافت .
از این رو با توجه به رشد فزاینده خشونت ، فرقه گرایی ، و تعصب های کور مذهبی و قومی که در سال های اخیر دامنگیر منطقه و جهان شده و بی خانمانی ، مهاجرت و کشته شدن انسان های بیگناه فراوانی را در برداشته است ، بایستی با تبیین چهره رحمانی اسلام و سایر ادیان الهی ، دیدگاه های اندیشمندان برجسته مذاهب مختلف اسلامی مبنی بر لزوم دوستی و برادری میان مسلمانان و پیروان سایر ادیان را تبیین و همگان را با چهره رحمانی و مهربان و نورانی دین اسلام آشنا نمود..
پیامبر در اکرم در اشعار مولانا
میراث مولوی حامل پیامی است که بیش از همه به آن گوش و آن دلی تعلق دارد که بهتر بفهمد و بشنود. مثلا پیامبر ما که رسول عربی است اما تاریخ تمدن اسلامی نشان می‌دهد که صدای او در خارج از عربستان بهتر شنیده شده است تا در زادگاه او و در عین حال این مطلب چیزی از افتخار عرب در عربی بودن رسول خدا (ص) کم نمی‌کند. در عالم معنا، اینجایی یا آنجایی بودن
ملاک‌های دیگری دارد
گفت بوی بلعجب آمد به من                       همچنان که مصطفی را از یمن
تا پیمبر گفت بر دست صبا                          از یمن می‌آیدم بوی خدا
از اویس و از قرن بوی عجب                         مصطفی را مست کرد و پر طرب
مولانا معتقد است برای شناخت خداوند باید حضرت محمد (ص) را بشناسیم؛ چرا که خداوند عاشق پیامبر (ص) بوده و خلقت جهان به دلیل وجود مبارک ایشان صورت گرفته است.
مولانا در بیت «از احمد تا احد یک میم فرق است / دو عالم در همین یک میم غرق است» و در بسیاری از اشعار خود ارادت خود را به پیامبر اکرم (ص) نشان داده است.
جلال‌الدین مولوی چون دیگر عارفان مسلمان ، نبی‌اکرم را نمونه کامل و تمام عیار اخلاقی و واجد تمامی صفات عالی انسانی می‌داند و از شخص حضرت محمد (ص) به مصداق آیه مبارکه: «وانک لعلی خلق عظیم»  و حدیث قدسی «لولاک لما خلقت الافلاک» به عنوان انسان کامل و اکمل شفیع دو عالم و چهره ممتاز منحصر به فردی که نظیرش تاکنون نیامده و نخواهد آمد و نه بوده و نه خواهد بود، چنین یاد می‌کند:
بهر این خاتم شدست او که به جود        مثل او نه بود و نه خواهند بود !
ختم‌هایی که انبیا بگذاشتند                  آن به دین احمدی برداشتند
قفلهای ناگشاده مانده بود                     از کف انا فتحنا برگشود!
او شفیع است این جهان و آن جهان        این جهان زی دین و آن جا زی جنان
به قول مولوی، مدح کننده خورشید، مداح خود است. خورشید، نورافشانی و گرمابخشی را وظیفه ذاتی خود می‌داند. هر کس دل و دیده و تن و جان به خورشید نسپارد، خود زیان کرده و خسارت دیده است، نه خورشید.
وقتی صحبت از مثنوی معنوی می‌کنیم باید بدانیم که این کتاب، یک کتاب تعلیمی است. مولانا در بیش از ۲۵ هزار بیت که در قالب ۶ دفتر، مثنوی معنوی را تشکیل داده‌اند، از ۲۵۰۰ آیه قرآن بهره برده است. این موضوع نشانگر آن است که مولانا با مکتب اسلام آشنایی کافی داشته است.
ابعاد بسیار برجسته‌ای از پیامبر اعظم (ص) در مثنوی معنوی مطرح است. اولین نکته‌ای که به نظر می‌رسد مولانا به آن توجه ویژه‌ای نشان داده است، بحث پیامبری حضرت محمد (ص) است. مولانا با اشاره به اینکه پیامبر در درجه اول یک انسان است، بیان می‌کند که پیامبر بر اساس رشد معنوی و تقوی توانست به مقام پیامبری نایل شود.
پیامبر در هیچ لحظه‌ای از عمر شریفش مشرک یا کافر نبوده است. حضرت محمد (ص) از ابتدای تولدش خداپرست بود.
مولانا در داستان‌هایش هنگامی که سخن از پیامبر اعظم (ص) به میان می‌آورد، او را چنان به تصویر می‌کشد که گویی آنچنان پیامبر به خداوند نزدیک است که در آغوش او قرار گرفته است. سبک مثنوی، سبک قرآن است و از داستانی به داستانی دیگر می‌رود و گاهی اشعار حکایت‌های اصلی بیشتر می‌شود. در این حکایت‌ها مولانا گاهی مستقیماً و گاهی غیرمستقیم از پیامبر اعظم (ص) یاد می‌کند و وقتی می‌خواهد اسم پیامبر را بیاورد، بیشتر از نام «احمد» استفاده می‌کند.
پیام اصلی مثنوی که در اشعار نی نامه، یعنی هجده بیت اول مثنوی گنجانده شده، همان پیام اصلی پیامبر اعظم (ص) است و این پیام را این بیت بیان می‌کند: هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
چهره پیامبر در مثنوی وقتی به صورت آشکار نمایان می‌شود که مولانا به قرآن نزدیک می‌شود. مولانا اتکای به خداوند را از پیامبر وام گرفته است. همچنین این موضوع که تمامی اعضای جهان هستی در ارتباط با یکدیگر هستند، محصول تأثیرپذیری مولانا از پیامبر اعظم (ص) است.
انسانیت، مکارم اخلاقی، شایستگی و تذهیب نفس پیامبر از موضوعاتی است که در مثنوی فراوان مطرح شده است. همچنین سیمای پیامبر اعظم (ص) در مثنوی سیمای انسانیت است که از قدرت و اختیار برخوردار است و کفه اختیار او سنگین‌تر از کفه جبر اوست.

در اندیشه‌های مولانا، پیامبر سمبل نور انسانیت و جلوه کمال انسانی است. مولانا رابطه پیامبر با خداوند را جالب توجه می‌داند. خداوند در منزلت او می‌فرماید: «لولاک لما خلقت الافلاک» (هر آینه اگر تو نبودی، من عالم را خلق نمی‌کردم). سخن گفتن از چنین شخصیتی، کار چندان آسانی نیست.

https://negaam.news/1395/09/26/%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D9%88-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D9%88-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%DB%8C/