۱۳۹۱ اسفند ۲۶, شنبه


نقش آفرینی سپاه در حاکمیت کشور
سید احمد شمس

 ( سیاست خارجی و تنش با غرب )
روابط ایران و غرب که در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی در حال تنش زدائی بود ، چند سالی است که جای خویش را به تنش های روز افزونی داده و روز به در حال تزاید است ، بی شک تنش موجود بین ایران و غرب محصول تفکر حاکم بر دولت نهم و دهم است که عمده افراد آن را ، سپاهیان گذشته تشکیل می دهند ، آقای خامنه ای و قشر حاکم در سپاه ؛ از سیاست خارجی ایران در دوره 16 ساله ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی ناخشنود بودند و کاملا مشخص است که رهبری و سپاه به اجبار تن به رضایت و سکوت در مقابل سیاست تنش زدائی با کشورهای اروپائی و منطقه ای ؛ به خصوص در زمینه مسائل هسته ای ؛ که توسط دو دولت قبل اعمال می گردید ؛ داده بودند ؛ سیاست جنجال آفرینی ، فرافکنی و ایجاد ناامنی که توسط محمود احمدی نژاد از ابتدای دولت نهم آغاز گردید ؛ محصول تفکر شخص آقای خامنه ای و قشر حاکم در سپاه می باشد ؛ که از آن به عنوان سیاست تهاجم و عدم انفعال در عرصه سیاست خارجی یاد می کنند ؛ آنان بر این اعتقادند که بایستی ما ابتکار عمل را در دست گیریم و به جای وادادگی که توسط آقای هاشمی و به خصوص آقای خاتمی در مقابل غرب صورت می گرفت ؛ و به جای آن که مهره بازی غرب و آمریکا شویم ؛ بایستی خود بازیگردان در عرصه منطقه ای و جهانی شویم ؛ و پیش از اجرای هر گونه نقشه ای توسط غرب و آمریکا ؛ خود آغازگر راهبردها و حرکت های آینده در عرصه های منطقه ای و بین المللی باشیم ؛ حال این که ؛ این سیاست تا چه حد توفیق داشته ؛ خود نیازمند بحث و کنکاش جداگانه ای است ؛ اما بدون تردید ؛ سپاه ؛ خود از عوامل بروز تنش موجود بین غرب و ایران بوده و از آن استقبال می نماید ؛ چه در زمان این دولت که حداقل در عرصه سیاست خارجی با آن همسو است ؛ و چه حتی در دولت های گذشته که بدون هماهنگی با متصدیان وزارت امورخارجه به خصوص در دولت آقای خاتمی ؛ با انجام حرکت های تروریستی توسط سپاه قدس و سایر عوامل خود در دیگر کشورها ؛ بر گسترده شدن دامنه بحران وتنش میان ایران و غرب ؛ اهتمام جدی داشت ؛ به گونه ای که بعضا مسئولان وزارت خارجه در زمان آقای خاتمی در هنگام مذاکرات با طرف های خود از اقدامات تخریبی و تروریستی سپاه در خارج کشور مطلع می شدند و هرگز هماهنگی لازم با مسئولان رسمی کشور توسط سپاه در خصوص انجام این گونه حرکت ها صورت نمی گرفت ؛ و در مقابل ؛ امکانات لازم و توان بازدارندگی در مقابل سپاه توسط دوات های پیشین وجود نداشت.
ازطرفی سیاست ایجاد نا امنی در منطقه و جهان که بتواند نقش سپاه را در بازیهای سیاسی و بین المللی پر رنگ تر نماید ؛ همواره در دستور کار و تفکر قشر حاکم سپاه وجود داشته است ؛ تشویق و کمک به حزب الله و حماس و سایر مراکزی که سپاه به آنان کمک های مالی و تسلیحاتی می نماید ؛ حتی در قالب همکاری با القاعده و جیش المهدی مقتدی صدر ؛ و بعضا اجبار نمودن آنان به اقداماتدماجراجویانه  و حرکت های تروریستی ؛ و نیز آن چه که به صورت مستقیم توسط سپاه قدس در خارج از کشور صورت می گیرد ؛ همگی دلالت بر تمایل سپاه بر ایجاد نا امنی و امنیتی نمودن فضا در منطقه و جهان دارد ؛ تا از این رهگذر بتواند از آب گل آلود ماهی گرفته و نقش و حضور خود را در معادلات کشوری ؛ منطقه ای و جهانی تثبیت تر نماید ؛ تصور می شود هم اکنون نیز در صورت وقوع حمله از سوی اسرائیل یا غرب ؛ سپاه تلاش خواهد نمود دامنه بحران را از کشور به منطقه و حتی در سطح بین المللی گسترش دهد ؛ و با فعال نمودن حزب الله ؛ حماس و سایر گروه های همسو ؛ آتش جنگ را گسترده تر نماید .
و از طرفی با توجه به آن که سپاه با ایجاد نهادهای موازی با وزارت اطلاعات پس از ماجرای قتل های زنجیره ای ؛ در امور اطلاعاتی و امنیتی جنا ح های سیاسی داخل کشور نیز دخالت می نماید ؛ و به خصوص پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ؛ مستقیما در دستگیری جمع کثیری از فعالان سیاسی جنبش اعتراضی و مردمی ایران نقش داشته است ؛ قشر حاکم در سپاه از حمله نظامی و یا حداقل از تهدیدات نظامی و امنیتی شدن فضای کشور استقبال می نماید ؛ چرا که از این رهگذر با توجه به ایجاد شرایط جنگی در کشور ؛ برخورد با مخالفان سیاسی در اذهان عمومی توجیه پذیرتر خواهد بود ؛ اگر امروز ورود به حوزه خصوصی ؛ شنود مکالمات تلفنی ؛ بازرسی بدون مجوز از منزل و وسایل شخصی فعالان سیاسی ؛ اتهام ارتباط و همسوئی با بیگانگان و سایر اتهامات وارده به عناصر سیاسی و مخالفان ؛ در عرصه داخلی و بین المللی غیر قابل پذیرش است ؛ پس از ایجاد شرائط جنگی در جامعه ؛ قطعا این برخوردها توجیه پذیر تر بوده و اتهام همسوئی با بیگانگان با شدت و حدت بیشتری متوجه عناصر سیاسی خواهد گردید و به منظور کنترل هر چه بیشتر اوضاع سیاسی کشور ؛ سپاه خود را نیازمند امنیتی تر شدن فضای جامعه می بیند ؛همان گونه که در اوائل دهه شصت ؛ به بهانه وجود شرایط جنگی در جامعه ؛ امکان سرکوب و حذف کامل مخالفان سیاسی میسر تر گردید
 ( تصمیم گیری در آینده تحریم های اقتصادی )
از آن جا که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همواره در مسائل مختلف کشور نقش آفرینی غیر قابل انکاری داشته ، و گاه مسیر تصمیم گیری های کلان کشور را تحت تاثیر دیدگاه ها  و راهبر دهای خویش ساخته است ، همان گونه در دهه های گذشته در پایان جنگ ایران و عراق و پذیرش قطعنامه 598 نقش قابل توجهی ایفا نمود ، بدون تردید در آینده نیز این نقش محوری را ایفا خواهد نمود ، به خصوص که در سال های اخیر دامنه نفوذ این ارگان در تمامی عرصه های تصمیم گیری کشور نقشی بی بدیل و موثر گردیده است .
سپاه که در دولت نهم و دهم علاوه بر فعالیت های کلان اقتصادی در داخل و خارج کشور ، نقش اصلی و محوری در سیاست کشور را بر عهده گرفته است ، به گمان بسیاری از تحلیل گران تصمیم گیرنده نهائی در  بسیاری از موارد بوده و استیلای بی چون و چرائی بر سیاست های کلان کشور داشته و حتی بر تصمیم های رهبری نیز تاثیر به سزائی دارد ، به گونه ای که رهبر جمهوری اسلامی ایران ، تصمیم های خویش را در اغلب موارد منوط به تحلیل های صادر شده از این ارگان نموده است .
تحریم های اقتصادی علیرغم آن چه توسط رهبری و مسئولان عالیرتبه سپاه در ابتدا ساده تلقی می شد و بارها از شکست آن و یا دور زدن آن توسط جمهوری اسلامی یاد می شد ، اما هم اکنون پس از گذشت مدتی از اعمال آن توسط آمریکا و غرب ، به اقرار بسیاری از همان هائی که در گذشته به گونه ای دیگر از آن تفسیر می نمودند ، امروزه باعث بروز مشکلات عمده و جدی در مسیر فعالیت های کلان کشور و این ارگان در داخل و خارج کشور گردیده است.
این نکته را نباید از نظر دور داشت که تحریم های اقتصادی از ابعاد مختلف موجب زمین گیر شدن ؛ و بروز مشکلات متعدد در مسیر فعالیت های این نهاد شبه نظامی شده است ؛ سپاه که دارای بنگاه های مختلف اقتصادی در کشور های گوناگون جهان با هویت های مجعول و ساختگی است ؛ و از این رهگذر با واردات و صادرات خارج از ضوابط دولتی و قانونی و اسکله های مخفی ؛ اقدام به انباشت سرمایه و ثروت هنگفتی برای منافع گروهی ؛ سیاسی ؛ تروریستی و شخصی افراد ذی نفع خود نموده است ؛ به گونه ای که به جرات می توان گفت امروزه نبض اقتصاد کشور تا بیش از هشتاد در صد در دست این نهاد قرار گرفته است ؛ و با ایجاد حرکت های غیر اصولی این سیستم ؛ ضربه جدی بر پیکره اقتصاد کشور وارد آورده ؛ و از این رهگذر رکود اقتصادی و ورشکستگی بسیاری از مشاغل صنعتی ؛ نساجی ؛ باغداری ؛ دامپروری ؛ کشاورزی و......را به همراه داشته است ؛ و طبعا با قرار گرفتن نام شرکت های وابسته به این نهاد در لیست تحریم ها ؛ عملا دچار مشکلات متعددی گردیده است .
 هم چنین خرید های تسلیحاتی سپاه که عمدتا از روسیه ؛ چین و کره شمالی انجام می گرفته ؛ با فشار غرب و آمریکا نیز دچار تنش های زیادی گردیده است ؛ و نتوانسته تمامی نیازمندیهای سپاه را در این خصوص تامین نماید ؛ در زمینه مسائل هسته ای نیز همگان بر عدم توفیق جمهوری اسلامی و عدم دستیابی به آن چه که مطلوب کامل حاکمیت بود ؛ به دلیل عدم همکاری روسیه و سایر کشورها واقفند ؛ در مقابل تجربه نشان داده که سپاه در بحران ها بر راس هرم قدرت و رهبری جامعه فشار آورده و سعی در قبولاندن دیدگاه های خود ؛ در مقاطعی که احساس می نماید بایستی به مصالحه تن داد ؛ خواهد داشت ؛ همان گونه که در سال های پایانی جنگ بین ایران و عراق ؛ فرماندهان سپاه با ارسال نامه به آیة الله خمینی ، به ایشان قبولاندند که کشور دیگر امکان ادامه جنگ و رویاروئی در این نبرد فرسایشی را ندارد ؛ و بایستی تن به صلح و آتش بس داد .
 البته نگارنده  بر این اعتقاد است که شرایط اقتصادی جامعه و بحران های شدید مالی که در سیستم بانکی کشور ایجاد شده ؛ و ناتوانی دولت در اداره و کنترل نرخ ارز و قیمت کالاها ؛ خود می تواند از عواملی باشد که زمان وقوع این اتفاق را نزدیکتر نموده وسپاه را به این عمل وادار نماید ؛ اما در عین حال تصور میشود با شرایط بسیار بحرانی کشور که اعتراضات شدید عمومی را در آینده دربر خواهد داشت و نیز زمین گیر شدن کامل سپاه در انجام فعالیت های تجاری و اقتصادی بین المللی و شناسائی کامل تمامی مراکز و بنگاه های اقتصادی و تجاری سپاه در دنیا و قرار گرفتن نام آن ها در لیست تحریم جهانی ؛ که سپاه را کاملا ناچار به ایجاد فشار به آقای خامنه ای به منظور تن دادن به مصالحه هسته ای نماید ؛ هنوز قدری زمان باقی داریم.

 ( احتمال مذاکره مستقیم با آمریکا و کودتا در برابر رهبری )
طیف حاکم در سپاه دارای تفکرات مختلف ومتعدد می باشند ؛ تصور می نمایم آنچه که امروز توسط برخی از فرماندهان سپاه ؛ تحت عنوان حمایت از ولایت عنوان می شود ؛ دارای عمق و ریشه جدی نبوده ؛ بلکه ریشه در منافع شخصی و اقتصادی ؛ به خصوص به منظور حضور در هرم قدرت دارد ؛ و شاید حتی در صورت بروز مشکلات جدی ؛ این حمایت های دو آتشه ؛ فروکش نموده و در صورت تهدید منافع ؛حتی به مقابله با رهبری بیانجامد .
 عملکرد محمود احمدی نژاد ؛ در سال های اخیر و تقابل با آقای خامنه ای ؛ به دلیل تضاد منافع ؛ آئینه تمام نمائی از رفتار سایرین در سپاه ؛ در آینده ؛ درصورت بروز مشکلات ؛ می تواند باشد ؛ همان گونه که محمد نوری زاد در یکی از نامه های خود به رهبری تصریح نمود : در آن زمان که سیستم کشور دچار تغییر احتمالی گردد ؛ امثال حسین شریعتمداری و برخی از فرماندهان سپاه ؛ از نخستین افرادی خواهند بود که بر علیه شما لب به اعتراف خواهند گشود.

در میان فرماندهان سپاه تعداد قابل توجهی طرفدار آقای هاشمی رفسنجانی می باشند ؛ که در صورت تقابل جدی میان آقای خامنه ای و آقای هاشمی ؛ حتما حمایت خود را از آقای هاشمی اعلام خواهند نمود ؛ سردارانی چون علی فضلی ؛ مرتضی قربانی ؛ غلامرضا جعفری ؛ و در گذشته اشخاصی چون احمد کاظمی که گفته می شود حتی مقلد آیة الله منتظری بوده است ؛ افراد معترضی هستند که به دلائل گوناگون امکان بروز دیدگاه های اصلی خود را تا کنون نداشته اند ؛ اما در صورت بروز شرایط خاص ؛ هم چون سردار علائی قطعا حامی ولایت نخواهند بود .
بدنه سپاه را نیز هرگز نمی توان تافته جدا بافته ای از توده مردم دانست ؛ بلکه دقیقا همان تفکرات و دیدگاه هائی که در عموم افراد جامعه وجود دارد ؛ می توان دقیقا آن ها را در بدنه سپاه جستجو نمود ؛ ورود به عرصه های اقتصادی ؛ روحیه عافیت طلبی و فاصله گرفتن شدید از دوران جنگ و روحیات ایثارگرانه و شهادت طلبانه ؛ نیز از نکاتی است که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد .
 فرزندان بسیاری از فرماندهان ارشد و سرشناس سپاه , امروز از مخالفان اصلی جاکمیت بوده و حتی تیپ ظاهری آنان هرگز با پدرانشان سنخیت ندارد ؛پوشیدن لباس های غربی ؛ موهای فشن ؛ در میان فرزندان دختر و پسر فرماندهان عالیرتبه سپاه امری شایع است ؛ در انتخابات دهم ریاست جمهوری ؛ در شهرک شهید محلاتی در شمال تهران که متعلق به سپاه و اطلاعات می باشد ؛ فرزندان سپاهیان با تجمعاتی به نفع مهندس میر حسین موسوی و کروبی و بر علیه احمدی نژاد ؛ کاملا همسو با توده مردم ؛ تعجب همگان را برانگیختند .
 تمامی این موارد یاد شده ؛ به اضافه حضور سپاه ؛ به خصوص در هشت ساله اخیر در راس هرم قدرت ؛ و ورود به عرصه های سیاسی ؛ نکته ای که همواره آیة الله خمینی ؛ حتی در وصیت نامه خود ؛ سپاه را از ورود به آن به شدت بر حذر می داشت ؛ می تواند این واقعیت انکار ناپذیر را در اذهان تقویت نماید ؛ که سپاه آن چنان هم مطیع و فرمانبردار مطلق ولایت نیست .
 از طرفی روحیه شدید تقابل با روحانیت ؛ و احساس عدم نیاز و استغناء از روحانیت ؛ نکته ای است که از ابتدای تشکیل سپاه وجود داشته است ؛ به تعبیر برخی از روحانیون سپاهی ها خود را مجتهد قلمداد می نمایند ؛ و احساس نیاز به روحانیت ندارند ؛حتی آیة الله مدنی در ابتدای پیروزی انقلاب ؛ آن هنگام که با نیروهای سپاه حشر و نشر داشت ؛ در پاسخ به اعتراض برخی که چرا این قدر در سپاه رفت و آمد می نماید ؛ اظهار داشته بود : من توانسته ام تعدادی مجتهد را به مقلد تبدیل نمایم .
 امروزه نیز این روحیه دقیقا در سپاه وجود دارد ؛ در هر یگان نظامی ؛ در کنار فرماندهی ؛ مرکزی تحت عنوان نمایندگی ولی فقیه ؛ وجود دارد ؛ که کار نظارت بر عملکرد فرماندهی و نیز پرسنل تحت امر و نیز رسیدگی به امور دینی و مذهبی آنان را بر عهده دارد ؛ اما معمولا فرماندهان یگان ها ؛ رابطه خوبی با مسئولان این مراکز که روحانی هستند ندارند ؛ روحیه تقابل و حذف روحانیت از عرصه های اجرائی ؛ در بدنه این مجموعه ؛ آن چنان قوی است که پس از ورود برخی از آن ها در دولت نهم و دهم ؛ در عرصه سیاسی نیز خود را بروز داده است ؛ و بسیاری از سپاهیان قبلی که امروزه وزیر ؛ استاندار ؛ فرماندار ؛ مدیر کل و...... شده اند ؛ از حضور روحانیت در عرصه های اجرائی به شدت ممانعت به عمل می آورند ؛ تا آن جا که سید احمد خاتمی ؛ خطر این افراد را در تقابل با روحانیت از مشارکتی ها و دوم خردادی ها خطرناک تر خوانده است .
 نامه محرمانه ای نیز که سال گذشته از سوی آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به آقای خامنه ای منتشر شد قابل توجه است ؛ وی در این نامه از وجود برخی عوامل جاسوس در سپاه ؛ که برای دستگاه های اطلاعاتی خارجی فعالیت می نمایند پرده برداشت ؛ در نامه وی تاکید شده نقشه و راهبرد بسیاری از سلاح های جدید پبش از آن که نهائی شود ؛ و به مرحله اجرا در آید ؛ سر از مراکز جاسوسی و پنتاگون در می آورد ؛ وی به کهنه بودن و ناکار آمدی سلاح هایی که از آن به عنوان سلاح های دوربرد و بازدارنده در مقابل حمله احتمالی خارجی توسط رسانه های جمهوری اسلامی یاد می شود اشاره داشته و تاکید می نماید کاربرد این سلاح ها فقط در رزمایش ها و مانورها بوده و در جنگ واقعی هیچ گونه کاربرد و کارائی ندارد .
 خبرهای موثقی نیز اخیرا به گوش می رسد که برخی از فرماندهان عالیرتبه سپاه با تماس مستقیم با پنتاگون و دیگر مقامات آمریکائی برای آینده خود امان نامه دریافت نموده اند ،تمامی موارد یاد شده ؛ این نکته را در اذهان تقویت می نماید که سپاه ممکن است ؛ تحت شرائطی آمادگی مذاکره مستقیم با دولت یا ارتش آمریکا را به منظور به کنترل در آوردن کشور به نفع خود ؛ و حتی دور زدن آقای خامنه ای را داشته باشد .

( نحوه تشکیل حزب پادگانی بسیج جهت استیلای کامل بر کشور)
در ابتدای پیروزی انقلاب که بسیاری از مبارزان دوره رژیم سابق در سپاه عضویت یافتند ؛ هم زمان به عضویت  برخی از احزاب سیاسی نیز در آمدند ؛ این مسئله از همان ابتدا مورد مخالفت آیة الله خمینی واقع شد ؛ و ایشان به این افراد توصیه نمودند بین عضویت در سپاه و فعالیت سیاسی یک کدام را برگزینند ؛ و همواره این توصیه حتی در وصیت نامه ایشان مشهود است که سپاه ونیروهای مسلح را برای همیشه حتی پس از خود از ورود به فعالیت های سیاسی و انتخاباتی منع نموده اند .
 این رویه تا سال ها پس از درگذشت ایشان در زمان رهبری آقای خامنه ای نیز وجود داشت ؛ تا آن که در انتخابات مجلس پنجم به صورت محدود و در انتخابات ریاست جمهوری هشتم همزمان با کاندیداتوری آقای سید محمد خاتمی به صورت جدی ؛ و با صدور بخشنامه ؛ سپاهیان به فعالیت سیاسی و انتخاباتی ؛ به نفع کاندیدای خاص فرخوانده شدند .
 در آن زمان آن چنان هسته های بسیج به شکل امروزی شکل نگرفته بود ؛ حتی در آن سال ها یعنی سال های 76 تا 78 شاهد حضور طیف وسیعی از نیروهای اصلاح طلب در بدنه بسیج بودیم ؛ که بسیاری از آن ها با تفکر حاکم بر سپاه همسو نبوده و گاه بر خلاف دیدگاه های حاکم بر سپاه حرکت می نمودند.
پس از دستگیری شهردار تهران و به دست آمدن الگو و دستور العمل حزب کارگزاران سازندگی ؛ در فعالیت های سیاسی و انتخاباتی ؛ به صورت شاخه ای ؛ صنفی ؛ شهری ؛ روستایی ؛ با استفاده از این الگو ؛ سپاه از این سال ها شروع به یارگیری با جهت گیری خاص نمود ؛ و افراد غیر هم فکر را از میان بسیجیان تصفیه نمود ؛ و یا با تطمیع مالی و سایر امتیازات آنان را به سوی خود جذب نمود.
در تمامی این سال ها فعالان سیاسی اصلاح طلب از این اتفاقاتی که در حال وقوع بود بی اطلاع بودند ، حال آن که یک حزب پادگانی تمام عیار در حال شکل گیری بود ؛ انتخابات شوراهای دوم ؛ و ریاست جمهوری نهم ؛ و تغییر کاندیدای مورد حمایت سپاه از قالیباف به احمدی نژاد در آخرین روزهای تبلیغات ؛ که احمدی نژاد را از ته جدول به نفر دوم و در مرحله دوم به نفر پیروز انتخابات تبدیل کرد ؛ کارکرد این حزب پادگانی را نمایان تر کرد .
 امروز چیزی در حدود ده میلیون نفر بسیجی ؛ با امکانات تمام ؛ در اختیار سپاه هستند ؛ که در انتخابات ها ؛ سرکوب شورش ها ؛ سفرهای استانی احمدی نژاد و آقای خامنه ای با اتوبوس از این استان به آن استان جابجا می شوند ؛ که از این تعداد پنج میلیون نفر همیشه پا به کار و آماده به فعالیت هستند ؛ جمعیتی که با مشاهده آنان در راهپیمائی ها ؛ با اتوبوس هائی که از این نقطه به آن نقطه منتقل می شوند ؛ این گونه توسط رسانه های داخلی به همگان القاء می شود که تمامی مردم ایران یک پارچه به خیابان ها ریخته اند .
 جمعیتی که بیش از پنج میلیون نفر نبوده ؛ و در صورت قطع امکانات و امتیازات ، بسیاری از آنان وفادار به سیستم نبوده و هرگز ؛ به این گونه فعالیت ها ادامه نخواهند داد اما منافع متعدد و امتیازات ویژه اکثر آنان را ترغیب به انجام این فعالیت ها تاکنون نموده که گاه با دیدگاه های فکری اعضای این حزب پادگانی نیز در تضاد است.
سپاه که بی شک در تغییر نتائج انتخابات در ادوار مختلف نقش اساسی داشته و به خصوص در انتخابات سال 88 که منجر به اعتراضات گسترده و وسیع مردمی گردید ، نقشی بی چون و چرائی بر دوش گرفته بود ، امروزه بنابر آن چه توسط نماینده آقای خامنه ای در سپاه عنوان گردیده مهندسی معقول و منطقی انتخابات را از اهداف اصلی و وظیفه ذاتی خود بر می شمارد که بدون شک با روندی که مد نظر آیة الله خمینی در ابتدای پیروزی انقلاب بود ، در تضاد آشکاری قرار دارد ، و تمامی این موارد توسط این حزب پادگانی در گذشته اعمال شده و هم اکنون نیز درحال شکل گیری و و قوع است .
این حزب پادگانی با امکانات وسیع ، و جذب نخبگان علمی در رشته های مختلف به خصوص در زمینه آی تی ، ارتش سایبری به منظور مقابله با کاربران اینترنتی راه اندازی نموده که دستمزد برخی از افراد شاغل در آن به اعتراف برخی از مسئولان عالیرتبه سپاه بعضا به ساعتی یکصد و پنجاه هزار تومان نیز می رسد ، مجموعه ای که در سرکوب و شناسائی برخی از فعالان فضای مجازی و حتی کشته شدن برخی از آن ها نظیر ستار بهشتی نیز نقش داشته اند.

https://balatarin.com/permlink/2013/3/16/3279786