۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه


(لطفا Petition زیر را امضاء و آنرا به هر نحو ممکن تکثیر فرمایید)


جناب آقای بان کی مون
دبیر کل محترم سازمان ملل متحد

با سلام و احترام
بها دادن به رای و نظر هر ملت، از اصول مسلم هر نظام دموكراتيك است که بر اساس احترام به حقوق مسلم مردم بنا شده و مورد پذیرش افکارعمومی جهانیان و نیز اندیشمندان و به خصوص نهادهای بین المللی و مراکز حقوق بشر در تمامی دنیا قرار دارد . به یقین تمکین در مقابل اراده ی هر ملتی هرچند که مطابق با ذائقه‌ی حاکمان آن سرزمین نباشد نشان از شعور و بالندگی تفکر حکمرانان و تثبیت مردم‌سالاري درآن کشوردارد.
برگ برگ تاریخ 7500 ساله ایران پر از افتخارات بزرگ و متعددی ست و تلاش مردم ايران برای برقراری دموکراسی و آزادی در اين جغرافيا، نشانگر خواست و اراده عمومي جامعه‌اي است كه از استبداد و يكسو نگري به‌ تنگ آمده و خواستار استقرار اصول غيرقابل اغماض دموكراسي و حقوق بشر است. تحمل هزینه های سنگین مادی، معنوی و انساني در طول يك سده اخیر گواه اين مدعا است.
هر چند در 35 سال گذشته، انقلاب اسلامی در ایران بر اساس رای و دیدگاه اکثریت مردم پایه گذاری شد و شعار "میزان رای ملت است " به عنوان یکی از اصول اساسی و پذیرفته شده توسط رهبران این انقلاب مطرح گردید، اما متاسفانه چندی است که حاکمان کشور ايران، نسبت به دیدگاه اکثریت مردم تمکین نكرده و با روش های مختلفي نظير نیرنگ، سركوب جريان‌هاي مخالف و تزویر در برابر مردم، سعی در نادیده گرفتن آرای ملت داشته و با تقلب، نتائج غیرواقعی را از طریق مراکز ذیربط دولتی اعلام می كند. هم چنین با صحنه آرايی هایی از جمله امنيتي جلوه‌دادن وضعيت جامعه و مهم‌تر از همه توهم توطئه زمینه سرکوب مخالفان را فراهم کرده، از طرف دیگر با سرکوب،زندان و شکنجه روزنامه نگاران ، فعالین مدنی و سیاسی،منتقدان نظام و ... عملا به اصول قانوني‌اي كه خود حاكميت آن را وضع كرده و مفاد قراردادهای بین المللی حقوق بشر پايبند نيست.
بی شک انتخابات و رفراندوم در هر کشوری نماد عینی و تبلور واقعی دموکراسی و احترام به رای مردم است ، اما در کشور ما مدتهاست این اصولِ انکار ناپذیر، با برگزاری انتخابات های نمایشی – فرمایشی و به بازی گرفتن مردم با تقلب و دستکاری در آراء، سرکوب احزاب، مردم و شخصیت هایِ سیاسی، عملا خدشه دار شده است. نمونه عینی اين مدعا را مي‌توان در واكنش‌هاي بين‌المللي به انتخابات ریاست جمهوری سال 1388(2009 میلادی) ديد.در این انتخابات با رقم خوردن بزرگترین تقلب در تاریخ انتخابات های دنیا و مهندسی در آرای مردم ، فردی به غیر از منتخب واقعی مردم ، به عنوان پیروز انتخابات معرفی شد و دولتی کودتایی با اشاره رهبر ایران بر سر کار آمد. پس از آن با معترضین به نتایج انتخابات که به صورت مسالمت آمیز طبق قانون اساسی ایران در خیابان ها ، نارضایتی خود را از نتیجه ی دروغین اعلام شده توسط حاکمیت ، ابراز كرده بودند ، و نیز رهبران جنبش اعتراضی مردمی به بدترین روش های ممکن از جمله سرکوب و شکنجه و زندان و حصر برخورد شد.

امروز با گذشت چهار سال از آن روزهاي پرالتهاب، بار دیگر حاكميت ايران درصدد است تا باز با انتخاباتي نمايشي، نماينده‌اي را به مردم ايران تحميل كند. در حالی که خاطره تلخ سركوب ها و كشتارهاي انتخابات گذشته از اذهان عمومی جامعه محو نشده است. مردم کشورمان نیز با توجه به تحریمهای سهمگین غرب بر علیه دولت ایران روزگار سختی می گذرانند و در اعتراض به این وضعیت چاره را در تحریم و عدم شرکت در انتخابات پیش رو یافته اند.
همه این ها حکایت از این واقعیت تلخ دارد که فضای سیاسی در ایران چندی است دچار انسداد کامل گردیده و یک گروه سیاسی خاص با قبضه نمودن تمامی ارکان حاکمیت ، با استفاده از روش های گوناگون ، امکان حضور سایر دیدگاه های سیاسی و سلیقه ها را برای حضور در مدیریت کشور و چرخش قدرت ، نمی دهد و از روش های مختلف ، هم چون نظارت استصوابی(گزینشی) شورای نگهبان ، امنیتی نمودن فضای جامعه ، محدود نمودن سیستم اطلاع رسانی اعم از تلفن، مطبوعات و اینترنت ، فشار و آزار به اقلیتهای مختلف مذهبی و اقوام ، ستاره دار نمودن دانشجویان فعال سیاسی ،اجتماعی و عقیدتی ، اخراج و بازنشسته نمودن اجباری اساتید دانشگاه ، محدودیت در فعالیت احزاب سیاسی و سازمان های غیردولتی و ده ها روش دیگر برای حذف مخالفان و افزایش قدرت خویش استفاده می نماید ، و متاسفانه هرگونه اعتراض مسالمت آمیز مدنی نیز با خشونت پاسخ داده می شود
نتیجه ی این انسداد سیاسی، خانه نشینی بسیاری از نخبگان سیاسی ،اجتماعی و علمی ، زندانی شدن بسیاری از فعالان سیاسی و مهاجرت بسیاری از هموطنان ما به خارج از کشور و ترک و دیار و کاشانه و ارائه پناهندگی به دیگر کشورها بوده است
به یقین فقدان آزادی های مدنی و سیاسی در ایران و رعایت منشور حقوق بشر ، مسئله ای بسیار مهمتر از بحران اتمی ایران است. لذا مناسب تر آن است که مجامع جهانی و بین المللی تلاش برای حل مشکل انسداد سیاسی در ایران را وجهه همت خویش قرار دهند ، چرا که با باز شدن فضای سیاسی در ایران و رفع انسداد سیاسی ، و تمکین به رای اکثریت مردم ایران(با انتخابات یا رفراندوم) که با خواست جهانی هماهنگ است ، خود بخود بحران هسته ای کشور نیز حل خواهد شد
ما امضا کنندگان این نامه به عنوان جمعی از مردم ایران در داخل و خارج کشور و تعدادی از فعالان سیاسی - مدنی ، بدین وسیله از تمامی نهادهای ناظر بین المللی (مطابق با کنوانسونهای بین المللی) ، تقاضامندیم در اسرع وقت برای رفع انسداد سیاسی در کشورمان ایران اقدام و برای برقراری آزادی های مدنی و سیاسی و اجتماعی ، با به کارگیری روش های مناسب ، به هر نحو ممکن چاره جوئی موثر نمایند .

رونوشت به:

جناب آقای احمد شهید
گزارشگر محترم ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر

سرکار خانم کاترین اشتون
مسئول محترم سیاست خارجی اتحادیه اروپا

جناب آقای مارتین شولتز
رئیس محترم پارلمان اروپا

جناب آقای اکمل الدین احسان اوغلو
دبیر کل محترم سازمان کنفرانس اسلامی


دوستان عزیز لطفا با کلیک کردن این آدرس رای خود را به این  Petition  اعلام فرمائید :

http://www.gopetition.com/petitions/political-obstruction-in-iran.html

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

علی خامنه ای مایه ی ننگ اسلام و ایران
تاریخ در حال تکرار است
علی خامنه ای با سوء استفاده از نام دین ،هم چون خلفای اموی و عباسی ( که خود را جانشین پیامبر می دانستند و با این ابزار ؛ با انجام هر جنایت و خونریزی ، هوای نفس و کینه جوئی های خویش را منتسب به فرمان الهی می نمودند ) ، خود را جانشین امام معصوم نامیده ، بی آن که شایسته ی آن باشد.
او با تبدیل ولایت به سلطنت ، هر آن چه که از هوای نفسش بر می خیزد ، و هر آن چه که را که به صورت زمینی با حب و بغض شخصی ، اراده می نماید ، به آن جنبه تقدس و آسمانی داده ، و کسانی را که با تکیه بر دین و تقوای خویش و یا آزادگی و مردانگی خود نمی خواهند زیر بار ذلت و ظلم او رفته و دین خود را به دنیای او بفروشند ، بی بصیرت می نامد.
چه بسیار کسانی که در این بیست و چهار سال حکمرانی ظالمانه او ، از انقلاب فاصله گرفتند ، چه فراوان افرادی که به دلیل رفتار او و حاکمیت ظالم کشور ، راه بی دینی را بر گزیدند ، چه بی شمار دختران و ناموس های وطنمان که در داخل و خارج کشور ، به خاطر قدری نان و آب به تن فروشی تن دادند.
و در عوض سرمایه ی این ملت سراریز به کیسه ی حزب الله و حماس و مراکز خاص دیگر در خارج کشور می شود تا نام او ولی امر مسلمین جهان شود.
چگونه خامنه ای خواب راحت به چشمش می آید و شب ها آسوده به بستر می رود؟
او روی هر سلطان ستمگر در تاریخ ایران را سفید نموده ، از او نه مردانگی می شناسیم نه شرف ، نه رفاقت و نه هیچ چیز دیگر.
چه بسیار افرادی که در جوانی دست او را گرفتند و به او کمک کردند اما او بعدها پاسخ خوبی آنان را به بدی داد ، محمد شانه چی ، میر اسماعیل موسوی ، اکبر هاشمی و....
آیا او با این اعمال ننگین خود ،ب ه خصوص در این چند ساله ، هرگز به قضاوت تاریخ در مورد خود اندیشیده ؟
آن هنگام که نیمه های شب دهه پنجاه از ترس دستگیری به خانه میر اسماعیل موسوی در تهران پناه می برد اما وقت تشییع جنازه ی او ، اجازه ی حضور فرزندش میر حسین را در مراسمش نداد.
او امروز با نمک نشناسی تمام ، دوست قدیمی و مسبب اصلی رهبری خود را رد صلاحیت نمود.
بی شک او هم مایه ننگ اسلام است و هم ایران .
هم برای روحانیت شیعه و هم برای ایران و هر ایرانی.
نام او در کنار جباران و ظالمان تاریخ ثبت خواهد شد ، و همگان از او به شر و بدی یاد خواهند کرد ، چرا که او نخواست نام نیکی از خود به جای بگذارد .

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه



عقده گشائی و حس کینه جوئی حجت الاسلام 

سال 1364 بود. اواخر تابستان و اوایل پاییز...

حجت الاسلام خامنه ای رییس جمهور وقت می خواست میرحسین موسوی را از نخست وزیری برکنار کند ، اما امام خمینی گفت نه . 
حجت الاسلام خامنه ای دست به دامن آیة الله هاشمی رفسنجانی شد، اما حرف امام خمینی برگشت ناپذیر بود . "محمد یزدی ، احمد جنتی ، مهدوی کنی و ناطق نوری" ، چهارتن از دوستان راستگرای حجت الاسلام خامنه ای برای راضی کردن امام خمینی به جماران رفتند. اما بازهم گفت نه ؛ "میرحسین نماند، خیانت است".
حجت الاسلام خامنه ای شکستی سخت خورد. به عنوان آخرین تقاضا به آیة الله هاشمی رفسنجانی گفت: "به امام بگو حالا که من میرحسین را نمی خواهم و شما می گویید بماند حداقل از جایگاه ولی فقیه به من تکلیف کنید تا او را نخست وزیر بگذارم".

امام خمینی به آیة الله هاشمی گفت : " تکلیف هم نمی کنم،اما باید میرحسین را به عنوان نخست وزیر معرفی کند".

در جلسه معارفه میرحسین ،حجت الاسلام خامنه ای غیر مستقیم گفت: "میرحسین نخست وزیر دلخواه من نیست و ..." .
آن روز گویی مجلس فقط میرحسین را می دید و صدای حجت الاسلام خامنه ای را نمی شنید.

آیة الله هاشمی رفسنجانی چاره ای اندیشید و نطقی کرد تا "حجت الاسلامِ له شده" را کمی جمع و جور کند... اما امام خمینی از طریق احمدآقا پیغام داد: "که از نطق حجت الاسلام راضی نبوده و آن را محصول شیطنت اطرافیانش می داند".

آیة الله هاشمی رفسنجانی واسطه شد تا در روزهای بعد، اامام خمینی کمی از حجت الاسلام خامنه ای که بشدت آزرده و افسرده بود دلجویی کند.
امام به خواست آیة الله هاشمی چنین کرد...اما تا چهار سالی که میرحسین نخست وزیر بود و در مجالس دوم و سوم ،گویی کسی حجت الاسلام را نمی دید...

آخرهای کار تصمیم گرفته بود به مشهد برگردد ، و این مطلب را هم در جمع روحانیون مشهد در نوروز سال 68 اعلام کرده بود ، اما عزل "آیت حق منتظری" در فروردین 68 و ارتحال امام در خرداد 68 باعث شد که بماند و ناباورانه خود را در جایگاه امام خمینی راحل ببیند.

ماجرائی که خود داستانی عجیب دارد و کسانی که بر اساس تحلیل آن روز خود ، به ضرورت شرائط ، در شکل گیری آن نقش داشتند ، بی شک امروز از کرده ی خویش نادم و پشیمانند ، چرا که بسیاری از اقدامات امروز حجت الاسلام محصول عقده گشائی آن روزهاست ، که تک تک یاران امام را هدف گرفته و همگی آنان را با شیطنت همان اطرافیان ، منزوی ساخته است ،

موسوی اردبیلی ،صانعی ، موسوی خوئینی ها ، اسد الله بیات ، عبدالله نوری ، مهدی کروبی ، میر حسین موسوی ، علی اکبر ناطق نوری ، طاهری اصفهانی ، سید محمد خاتمی ، توسلی ، محمد علی صدوقی ، سید علی اکبر محتشمی ، هادی غفاری ، محد عبائی خراسانی ، سید حسین موسوی تبریزی ، امام جمارانی و...... ده ها یار نزدیک امام ، قربانی حس کینه جوئی و عقده گشائی حجت الاسلام در این 24 سال گردیده اند ، زندان و حصر و ...... و انواع آزار و اذیت ها و منزوی ساختن بهترین یاران امام ، هنوز عقده فرو خورده ی آن سال ها را نگشوده است و هم چنان ادامه دارد ،

شاید آیة الله هاشمی پس از توطئه ی مجتبی و اطرافیان حجت الاسلام در سال 84 و تداوم آن در حذف ایشان از ریاست مجلس خبرگان و نماز جمعه و ... امروز نیز یکی دیگر از یاران حذف شده ی امام برای عقده گشائی از کینه ی آن روزهای حجت الاسلام گردد.