به بهانه آزادی مهندس بهزاد نبوی مردی که افتخار جنبش سبز است
در سال 1355 پس از گزارش سازمان عفو بینالملل در باره نقض حقوق بشر در ایران ، و مقاله انتقادی تایمز لندن که از اختناق موجود در ایران صحبت میکرد، و نیز، افزایش قیمت نفت که نوعی گشایش اقتصادی را بر سر زبان ها انداخته بود و میبایست با گشایش سیاسی آنرا همگام می نمود ، رژیم شاه مجبور به انجام تغییر در فضای سیاسی کشور شده ودر پی این فشارهای بین المللی ، تصمیم به اجرای سناریوئی جهت عادی جلوه دادن این گشایش سیاسی می نماید .
ازطرفی نیز ، طولانی شدن مدت حبس برخی از فعالان سیاسی ، در آن هنگام که دیگر امید بسیاری از آنان نا امید شده بود و هر گز کسی احتمال به ثمر نشستن مبارزات بر علیه رژیم شاه را نمی داد ، و برخی از آنان به حبس های طولانی مدت و ابد محکوم شده بودند ، با تلاش ساواک تعدادی از زندانیان سیاسی تشویق به حضور در جشن سپاس در حضور شاه برای عفو ملوکانه می شوند و این مراسم چندین بار به عنوان تبلیغات رژیم از تلویزیون پخش می گردد .
در این جشن بسیاری از فعالان از طیف های مختلف سیاسی امروز حضور یافتند ، نقل است وقتی تبلیغ کنندگان این جشن در بندهای مختلف زندان ها برای ترغیب زندانیان سیاسی حضور می یابند ، هنگامی که در بندی که شهید رجائی و چریک پیر بهزاد نبوی عزیز حضور داشتند ، وارد می شوند و به وعده و وعیدهائی در خصوص حضور در این جشن می پردازند ، برای یک لحظه شهید رجائی تصمیم به برخاستن از جای خود گرفته تا رهسپار این جشن شود ، اما بهزاد نبوی عزیز پیش از برخاستن او ، دست او را کشیده و مانع بلند شدنش می شود .
حال جای تعجب است از سردمداران حاکمیت ، که از این سرگذشت مطلعند ، چگونه مردی را که در آن فضای ناامیدی ، حاضر به سر خم کردن در مقابل رژیم شاه نشد ، در این سال ها وادار به ابراز ندامت از همراهی با مهندس موسوی نمودند ؟!!!
و چه زیبا از او پاسخ در یافت نمودند که :
من به موسوی خیانت نمی کنم .
چریک پیر و افتخار جنبش جاودانه سبز ، آزادیت مبارک
در سال 1355 پس از گزارش سازمان عفو بینالملل در باره نقض حقوق بشر در ایران ، و مقاله انتقادی تایمز لندن که از اختناق موجود در ایران صحبت میکرد، و نیز، افزایش قیمت نفت که نوعی گشایش اقتصادی را بر سر زبان ها انداخته بود و میبایست با گشایش سیاسی آنرا همگام می نمود ، رژیم شاه مجبور به انجام تغییر در فضای سیاسی کشور شده ودر پی این فشارهای بین المللی ، تصمیم به اجرای سناریوئی جهت عادی جلوه دادن این گشایش سیاسی می نماید .
ازطرفی نیز ، طولانی شدن مدت حبس برخی از فعالان سیاسی ، در آن هنگام که دیگر امید بسیاری از آنان نا امید شده بود و هر گز کسی احتمال به ثمر نشستن مبارزات بر علیه رژیم شاه را نمی داد ، و برخی از آنان به حبس های طولانی مدت و ابد محکوم شده بودند ، با تلاش ساواک تعدادی از زندانیان سیاسی تشویق به حضور در جشن سپاس در حضور شاه برای عفو ملوکانه می شوند و این مراسم چندین بار به عنوان تبلیغات رژیم از تلویزیون پخش می گردد .
در این جشن بسیاری از فعالان از طیف های مختلف سیاسی امروز حضور یافتند ، نقل است وقتی تبلیغ کنندگان این جشن در بندهای مختلف زندان ها برای ترغیب زندانیان سیاسی حضور می یابند ، هنگامی که در بندی که شهید رجائی و چریک پیر بهزاد نبوی عزیز حضور داشتند ، وارد می شوند و به وعده و وعیدهائی در خصوص حضور در این جشن می پردازند ، برای یک لحظه شهید رجائی تصمیم به برخاستن از جای خود گرفته تا رهسپار این جشن شود ، اما بهزاد نبوی عزیز پیش از برخاستن او ، دست او را کشیده و مانع بلند شدنش می شود .
حال جای تعجب است از سردمداران حاکمیت ، که از این سرگذشت مطلعند ، چگونه مردی را که در آن فضای ناامیدی ، حاضر به سر خم کردن در مقابل رژیم شاه نشد ، در این سال ها وادار به ابراز ندامت از همراهی با مهندس موسوی نمودند ؟!!!
و چه زیبا از او پاسخ در یافت نمودند که :
من به موسوی خیانت نمی کنم .
چریک پیر و افتخار جنبش جاودانه سبز ، آزادیت مبارک