۱۳۹۳ تیر ۸, یکشنبه

ضرورت تلاش اندیشمندان و نخبگان برای نهادینه شدن اخلاق در جهان

ضرورت تلاش اندیشمندان و نخبگان برای نهادینه شدن اخلاق در جهان

> سید احمد شمس
دو تصویر زیبا در فضای مجازی توجهم را به خود جلب نمود تا دست مایه ی نگارش این سطور شود ، و خرسندی از این که خوشبختانه اذهان اکثریت مردم دنیا و کشورهای منطقه ، با آن چه این روزها به دلیل جنگ های فرقه ای و قومی در جریان است ، تفاوت اساسی دارد.

علیرغم پیشرفت هائی که در زمینه تکنولوژی و علوم و فنون و نیز افزایش آگاهی های عمومی و تفکر بشری در قرن بیست و یکم شاهد آن هستیم ، و انتظار می رود در عصر حاضر ، هم گام با این پیشرفت ها ، دنیا با مسئله ای تحت عنوان اختیار و آزادی افراد در انتخاب تفکر و دین و مذهب کنار آمده باشد ، و هم چون قرون گذشته ، داشتن عقیده و مذهب و دین ، و یا تعلق به قومیت و نژاد خاص ، باعث آزار و اذیت و حتی گرفته شدن جان عده ای نشود ، اما متاسفانه هم چنان این جاهلیت ، در عصر حاضر هم ، گریبان گیر جوامع مختلف بشری بوده و هست .
نگاه و حس برتر بودن یک دین و یا یک مذهب نسبت به سایر ادیان دیگر ، فقط خاص منطقه خاورمیانه نبوده و در بسیاری از کشورهای دنیا ، جریان دارد و همین تفکر باعث ایجاد گروه های تبشیری فراوانی در تمامی نقاط دنیا شده ، تا در فضای مجازی ، یا به صورت مواجهه های حضوری ، و گاه مکاتبه ای و نیز ایجاد شبکه های تلویزیونی ، برای گرویدن پیروان سایر ادیان به دین مدنظر آنان ، تلاش فراوانی صورت گیرد و جهت نیل به این هدف نیز از مشوق های زیادی بهره گرفته شده و با سخنان زیبا و آراسته ، نسبت به تبلیغ دین یا مذهب خاصی از روش های مختلف تبلیغی استفاده می گردد.
هم چنین عده ای دیگر در مقابل ، با تحقیر و تخریب دیگر ادیان و مذاهب و پیروان ایشان ، و یا با استفاده از تعابیری چون منحرف ، گمراه ، رافضی ، جعلی ، دروغین ، تحریف شده ، و … ، پیروان سایر ادیان و مذاهب را تکفیر نموده و گاه با اعمال خشونت ، در صدد کشتار و نابودی آنان بر آمده و یا اقدام به بازداشت و زندانی نمودن آن ها می نمایند .
من لازم می دانم پیش از طرح مبحث اصلی ، اذهان شما را به واقعیتی انکار ناپذیر جلب نمایم ، که بدون شک بیش از نود و پنج درصد مردم دنیا ، معمولا پیرو دین و یا مذهب آبا و اجدادی خود هستند و درصد بسیار ناچیزی از آنان ، پس از رسیدن به بلوغ فکری ، با بررسی و تحقیق ، به دین یا مذهبی ، غیر از دین پدری خود روی می آورند ، پس نباید از این حقیقت غافل بود که چه بسا کسانی که امروز ، دین خود را برتر می شمارند و با اقدامات تبشیری و یا تکفیری ، در صدد اثبات حقانیت دین خود و باطل بودن سایر ادیان هستند ، اگر در خانواده ای دیگر متولد می شدند ، امروز خود نیز به همان دین گرایش داشتند ، لذا نبایستی هیچ کس را در دنیا ، به صرف داشتن عقیده یا تفکری مقصر دانست ، و یا گاه با تفتیش عقائد در صدد نابودی او بر آمد.
Shie-Sonni-Saham-news
در نتیجه نباید از این حقیقت غافل شویم که تبشیر و تکفیر ، روش های منسوخ شده ای هستند که امروز کارکرد خود را از دست داده اند ، و بی شک فرجامی نداشته و نهایتا محکوم به شکست می باشند ، امری که امروزه با کمال تاسف ، حتی توسط برخی از مدعیان روشنفکری در بعضی از کشورهای پیشرفته دنیا ، با اقدامات تبشیری و صرف هزینه های فراوان ، با روش های مختلف تبلیغی و مشوق های گوناگون ، و نیز با استفاده از نقاط ضعف و کمبودهای پیروان دیگر مذاهب و ادیان ، جهت گرویدن ایشان به آئین مد نظر ، صورت می گیرد ، و در بسیاری از موارد ، این گرایش ها ، به دلیل همان نقاط ضعف ، به صورت مقطعی و کوتاه مدت بوده و تداوم نداشته و پس از گذشت مدت زمانی ، اگر چه ممکن است فرد تظاهر به آن دین نماید ، اما قلبا تمایل چندانی به آن آئین نخواهد داشت ، و حتی نمونه های بسیاری مشاهده شده که برخی از افراد ، در همان ابتدا ، پس از دریافت کمک های مالی ، بلافاصله از آن دین روی گردان شده اند ، و هم چنین تکفیر و منحرف خواندن پیروان دیگر ادیان ، که امر مشمئز کننده ای بوده و جز جاهلیت بانیان آن ، نشان از هیچ چیز دیگری ندارد.
من معتقدم در عصر حاضر ، فارغ از داشتن هر دین و مذهبی که در حوزه خصوصی و اعتقادات شخصی به آن معتقد و پای بند هستیم ، تنها راه اصلاح جوامع بشری ، دعوت مردم به اخلاق و پای بندی به فضائل و دوری از رذائل است ، که همانا هدف اصلی تمامی ادیان ، و ارسال رسل نیز جز این نبوده است.
واقعا در عجبم از افرادی که تمام تلاش خویش را معطوف به دعوت دیگران برای گرویدن به دین و مذهب خود نموده اند ، و یا افرادی که دیگران را به واسطه اعتقاد به دین و مذهب دیگر ، نکوهش نموده و حتی گاه آنان را مستوجب مرگ می دانند.
پس چرا با وجود ادیان و مذاهب متعدد ، جوامع بشری هم چنان از بی عدالتی و ظلم و ستم و ….. رنج می برند؟ و در همین دهه های اخیر شاهد وقوع انواع جنایات ، توسط پیروان ادیان مختلف در کشورهای گوناگون بوده ایم ؟ ، نسل کشی و جنایاتی که توسط صرب های مسیحی مذهب انجام گرفت و یا جنایاتی که توسط صهیونیست های یهودی مذهب صورت می گیرد ، و یا جنایات صورت گرفته توسط صدام حسین سنی مذهب و یا داعش مدعی مذهب اهل سنت و هم چنین بشار اسد علوی مذهب و حاکمان شیعه مذهب در ایران و عراق ؟!! ، پس صرف گرایش به هر دین و مذهبی ، باعث مصون شدن افراد از خطا و جنایت نخواهد گردید.
Shie-Sonni-Saham-News
لذا بدون تردید بایستی تلاش خویش را برای گسترش اخلاق در تمامی جوامع بشری معطوف کرده و سعی نمائیم انسانیت را وجهه همت مردم قرار دهیم و از هر گونه اقدامات تبشیری و تکفیری پرهیز نمائیم.
من مخالف بحث های علمی میان اندیشمندان ادیان و مذاهب مختلف نیستم ، چرا که بحث های علمی و نظری ، امری ضروری برای بالندگی و رشد و ارتقاء افکار مراکز علمی و دینی می باشد ، اما قطعا این مباحث ، بایستی میان علما و بزرگان ادیان و مذاهب و در محیط علمی ، با تکیه بر مدارک و مستندات علمی صورت پذیرد ، و نتیجه ی آن به آگاهی عموم برسد ، نه آن که این مباحث میان عوام و افراد نا آگاه از پیروان ادیان مختلف ، بدون توجه به مدارک و مستندات علمی و صرفا بر اساس شنیده های غیر قابل اثبات انجام شود ، یا به صورت تبشیری و تکفیری ، از سوی برخی ادیان ، برای گرایش دادن پیروان دیگر ادیان ، به سوی خود صورت گیرد.
فضائل و رذائل اخلاقی ، مفاهیم مشخص و مشترکی میان تمامی ادیان و مذاهب ، و حتی اقوام و ملل گوناگون بوده و در موارد بسیار ناچیزی ممکن است جابجائی هائی در آن مشاهده شود ، لذا بارها شده که در موارد مختلف می شنویم که فلان شخص با این که پیرو دین دیگری است ، اما انسان خوب و قابل احترامی است ، این که او انسان خوبی است به چه معناست ؟ یعنی این که او به فضائل اخلاقی پای بند است و از بدی ها پرهیز می نماید .
لذا نیاز ضروری عصر حاضر ، تلاش برای ایجاد جامعه ای بر اساس اخلاق ، صرف نظر از نگاه به دین و قومیت آنان است ، و بدون تردید برای دستیابی به این هدف ، تلاش اندیشمندان و نخبگان از هرگونه آئین و قومیتی ، برای نهادینه شدن اخلاق در تمامی جوامع امری ضروری و انکار ناپذیر است . که با داشتن جامعه ای مبتنی بر اخلاق به هدف اصلی تمامی ادیان نیز دست خواهیم یافت .

۱۳۹۳ خرداد ۳۱, شنبه

وقتی که دفاع از حق و حقیقت دشوار می شود

وقتی که دفاع از حق و حقیقت دشوار می شود
سید احمد شمس
http://sahamnews.org/1393/03/261546/
سالیان دراز، آرزوی دست نیافتنی اکثر ایرانیان ، تشکیل یک حکومت اسلامی بر مبنای عدالت و اجرای احکام دینی در جامعه بود ، جامعه ای که بتواند بخشی از عدالت امام علی(ع) را تحقق بخشیده و حتی المقدور با تبعیض ها و نا برابری ها مقابله نماید .
سخنوران و اهل منبر طی قرن های متمادی از این مدینه فاضله سخن ها به میان می آوردند و تاکید می نمودند که در این مدینه فاضله ، زمامدارن تمام سعی و تلاش خود را خواهند نمود تا نا برابری و تبعیض از جامعه رخت بر بندد و عدالت و مساوات جای خود را به ظلم و ستم دهد .
به همین لحاظ بارها و بارها در طول تاریخ این سرزمین مشاهده می نمائیم که ایرانیان هرگاه روزنه ای برای تحقق بخشیدن به این آرزوی دیرین خود می یافتند ، فرصت را غنیمت شمرده و با مبارزه و جنبش های خود ، سعی در نزدیک شدن به این مدینه فاضله داشته اند و به شهادت تاریخ ، اکثر این جنبش ها رنگ و بوی مذهبی داشته و با سرلوحه قرار دادن قیام امام حسین در مقابله با یزید ، و مبارزه با ظلم و ستم ، جهت تحقق بخشیدن به جامعه آرمانی مبتنی بر عدالت امام علی(ع) و نیز هموار ساختن زمینه ظهور حضرت مهدی(عج) همراه بوده است .
مردم ایران پس از قرن ها تلاش و ناکامی های پی در پی ، نهایتا به این آرزو در سال ۱۳۵۷ دست یافتند و روحانیت شیعه پس از هزار و اندی سال توانست برای اجرا و عمل به آموزه های دینی که طی قرن های متمادی در هزاران جلد کتاب دینی با موضوعات مختلف نگاشته بود ، ابزار و بستر مناسبی را به دست آورد. به تعبیر دیگر ، روحانیت شیعه در آزمون بزرگی قرار گرفت تا جای خود را از منتقد همیشگی قدرت ها و حکومت ها در چند صد ساله گذشته و تبیین تئوری یک جامعه آرمانی و عدالت محور اسلامی به مجری آن گفتارها و اندیشه ها تغییر دهد ؛ جامعه ای که سال های سال از زیبائی های آن به کرات سخن به میان آورده بود.
و سکان این مدینه فاضله و عصاره روحانیت شیعه پس از هزار و اندی سال ، در دست یکی از مراجع تقلید شیعه قرار گرفت. من در این نوشتار بنا به ملاحظاتی قصد ورود به دوران یازده ساله پس از پیروز انقلاب اسلامی را ندارم ، اما بر این نکته تاکید می نمایم که در سال ۱۳۶۸ ، آقای سید علی خامنه ای ، سکان دار جایگاهی شد که روحانیت شیعه پس از هزار و چند صد سال به دست آورده بود و او را درمعرض آزمون سختی قرار داد تا بتواند زحمات بیش از هزار ساله روحانیت شیعه را به منصه ظهور برساند ؛ یعنی او به عنوان عصاره و چکیده روحانیت شیعه ، مجری آرزوهای دیرین ایشان برای تشکیل حکومت دینی و اجرای احکام اسلامی شد .
او که خود از مبارزان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بود ، در آن هنگام که در قدرت حضور نداشت و بارها طعم تلخ زندان و شکنجه را چشیده بود ، به همرزمان خود نوید داده بود که در جامعه اسلامی هرگز اشک مظلوم بر دیدگان او جاری نخواهد شد. او از یک جامعه اسلامی تصویر زیبائی ارائه نموده بود که حتی کسانی که به مبانی دینی باور چندانی نداشتند ، علاقه مند بودند تا هر چه زودتر زمینه تشکیل چنین حکومتی فراهم شود.
امروز از سال ۱۳۶۸ ، بیست و پنج سال گذشته است ، اما مروری گذرا بر آن چه در این سال ها اتفاق افتاده ، این حقیقت تلخ را آشکار می نماید که متاسفانه نه تنها آن وعده هائی که طی قرن های متمادی از آن سخن به میان آمده بود محقق نشد بلکه در مقایسه با جوامع غیر دینی ، وضعیتی به مراتب هولناک تر در ایران حکمفرما شده است. در عرصه اجتماعی ، آمار فحشاء ، منکرات ، اعتیاد ، طلاق ، بزهکاری ها و ده ها و صدها مشکل دیگر ، و تبعیض ها و نابرابری ها هم چون استیلای عده ای بر ثروت ها و رانت ها و قدرت های مهار نشدنی و …. همه و همه حکایت از حکمرانی کسی دارد که ادعا می نمود در جامعه اسلامی شاهد جاری شدن اشک مظلوم نخواهیم بود .
در عرصه سیاسی نیز از آنچه که از ابتدای حکمرانی او تا به امروز اتفاق افتاده ،صرف نظر می کنیم و فقط به آن چه که در سال ۸۸ رخ داد اکتفا می کنیم ، تقلب گسترده در انتخابات و نیز فرمان سرکوب معترضان با خطبه خونین ۲۹ خرداد ،و نمونه های فراوان دیگر که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است و همه ی این ها حکایت از تبعیضی آشکار دارد که در حکمرانی کسی که مدعی عدالت علوی و مساوات میان تمامی اقشار است ، عده ای مصونیت آهنین دارند و با بسط ید به هر عملی که اراده نمایند دست می زنند ،و به هر کس که بخواهند اتهام می زنند و هرگز مورد تعقیب سیستم قضائی و امنیتی قرار نمی گیرند ، چرا که مجیز گوی رهبری اند. اما منتقدان او همواره مورد انواع و اقسام اتهامات قرار گرفته و مکررا شاهد برخورد سیستم های امنیتی و قضائی با آنان با ظالمانه ترین و غیر انسانی ترین روش ها هستیم. آیا علی(ع) هم با موافقان یا مخالفان خود چنین برخورد می نمود ؟ !
بی شک آنان که آگاه به مبانی دینی و باورهای عمیق دینی ومذهبی هستند ، هرگز نتیجه حاصله در سه دهه گذشته را به اسلام و دین منتسب نمی نمایند ، یا حتی روحانیت شیعه را فاقد توانائی لازم در اداره جامعه نمی دانند ، بلکه معتقدند آن چه که امروز در حال وقوع است ، نتیجه عملکرد و مدیریت حکومتی است که آقای خامنه ای طی بیست و پنج سال ، زمامداری آن را بر عهده داشته است. حکومتی که ادعا می نماید در راس آن ولی فقیه و نیابت امام زمان قرار دارد ، اما به یقین مصداق آن یعنی آقای خامنه ای ، به اذعان و شهادت اکثر قریب به اتفاق اهل خبره ، فرسنگ ها با فقاهت فاصله داشته و اولین شرط لازم برای احراز این جایگاه یعنی اجتهاد را دارا نمی باشد ( و سایر شروط یعنی مدیر و مدبر بودن و …. نیز پس از گذشت بیست و پنج سال از زمامداری او با مشاهده وضعیت نامناسب حاکم بر جامعه و عملکرد داخلی و بین المللی وی ، قطعا دچار خدشه گردیده است ) ، حکومتی که نام جمهوری اسلامی را یدک می کشد ، اما از اجرای مبانی اسلامی ، دینی ، عدل و مساوات در این جامعه خبری نیست.
کشتار معترضان به نتایج انتخابات ، در پاسخ به یک سوال ؛ رای من کو ؟ همراه با اعتراض های آرام ، مانند سهراب اعرابی و ندا آقا سلطان و ….. و دهها شهید دیگر جنبش سبز و زندانی نمودن صدها نفر با اتهامات واهی ، و تجاوز به دختران و پسران در بازداشت های غیر قانونی مانند کهریزک ، و شکنجه مخالفان و ترور دگراندیشان در داخل و خارج کشور به شیوه های مختلف ، چه سنخیتی با مبانی دینی دارد ؟ آقای خامنه ای باید بداند که شاید از صدر اسلام تا کنون کسی به مانند او نتوانسته است اذهان مردم داخل کشور و افکار جهانی را به اسلام و نیز مذهب تشیع بدبین نماید .
امروز شیعیان دیگر کشورها پس از وقایع سال ۸۸ ، بارها تاکید کرده اند که ما تا قبل از وقایع سال ۸۸ ، به داشتن حکومتی شیعی در ایران ، که درصدد اجرای احکام واقعی دینی است افتخار می کردیم و در مقابل هموطنان اهل سنت خود و حتی پیروان سایر ادیان احساس سر افرازی می نمودیم ، اما آن چه در این سال ها توسط آقای خامنه ای و احمدی نژاد انجام شد ، مایه شرمساری و سرافکندگی ما در مقابل دیگران شد ، به گونه ای که امکان دفاع از مذهب تشیع هم از ما گرفته شد و ما امروز در اثبات حقانیت خود دچار بحران هستیم .
اگر نگاهی گذرا به آمار ایرانیانی که به خصوص در سال های اخیر از کشور خارج شده اند بیاندازیم ، و حتی برخی از شهروندان داخل کشور ، شاهد تغییر گسترده دین و مذهب در جمع کثیری از آنان خواهیم بود که به مسیحیت یا بهائیت گرویده اند ، و واقعیت تلخ و انکار ناپذیر دیگر ، سست شدن باورهای دینی در جمع کثیری از آنان می باشد.
اهانت به پیامبر اکرم ، قرآن ، و پیشوایان بزرگ دینی ، و به سخره گرفتن باورهای دینی و مذهبی امر رایجی است که به خصوص در فضای مجازی ، با یک کنکاش و جستجوی سطحی هم می توان به نمونه های فراوان آن دست یافت. به تعبیر واضح تر ، متاسفانه امروز مبارزه با دین و ارزش های دینی ، راهکاری برای مقابله با حکومتی شده ، که نام اسلام بر خود گذاشته اما با حقیقت آن فاصله ای عمیق دارد ، همه این ها حکایت از واقعیت تلخی دارد که حکمرانی بیست و پنج ساله اخیر ، مسبب چنین نتیجه ای بوده تا جمع کثیری از مردم را با مبانی دینی دچار فاصله نماید .
امروز باورمندان به مبانی دینی در دفاع از حقانیت اسلام و تشیع ، خلع سلاح شده اند ، و متاسفانه هر گونه دفاع از حقانیت اسلام و تشیع ، حتی با ادله قوی و محکم ، به منزله دفاع از حاکمیت ایران تلقی می گردد ، و هرگز امکان بیان این واقعیت وجود ندارد که اسلام و تشیع واقعی با آن چه امروز توسط حاکمیت ایران اجرا می شود ، تفاوت اساسی دارد ، و این وضعیت حکایت از شرایط بسیار پیچیده ای دارد که دفاع از حق و حقیقت را دشوار نموده است.
مزید بر این علت ها ، جنایاتی است که توسط بشار اسد در سوریه همراه با اعمال تبعیض برای پیروان دیگر ادیان و مذاهب در این کشور انجام می شود ، و حکومت مدعی مذهب تشیع در ایران ، در مقابل اعتراض های مردمی ، در برابر این بی عدالتی ها ، به دلیل منافع خود ، از او حمایت می کند ، و یا بی عدالتی و نا برابری که توسط نوری المالکی که مدعی مذهب تشیع است ، در عراق نسبت به سایر مذاهب و اقوام انجام می شود ، که حتی آیة الله سیستانی نیز اخیرا ادامه حضور دولت فعلی در عراق را به مصلحت ندانسته و خواستار تشکیل یک دولت فراگیر شده اند ، اما حاکمیت ایران هم چنان از این دولت به جهت منافع خود حمایت می نماید. این اتفاقات در این دو کشور زمینه ظهور گروه تندرویی مانند داعش را فراهم نموده که با جنایاتی وصف ناشدنی ، با کشتار دسته جمعی شیعیان بی گناه ، که قربانی بی تدبیری حاکمان ایران و سوریه و عراق می شوند ، سودای حذف تشیع از کره خاکی و نابودی اماکن مقدسه ایشان را در سر می پروارند .
با آن که به یقین اسلام واقعی و تشیع حقیقی ، ارمغانی جز رحمت و شفقت ، و آسایش و آرامش برای جهانیان همراه با عدالت و مردم سالاری حقیقی و دموکراسی واقعی ، به همراه ندارد ، اما صد افسوس که عملکرد حاکمان کنونی ، تصویر نا زیبا و غیر واقعی از حقیقت اسلام و تشیع به نمایش گذاشته است .
این روزها که با ظهور داعش ، بحث از آخر الزمان و ظهور منجی موعود به میان آمده است ، فرصت را غنیمت شمرده ، و چنین نتیجه گیری می نمایم که شاید یکی از دلائل اصلی ظهور حضرت حجت(عج) ، پاک نمون اذعان جهانیان از آن چه که به نام دین و مذهب توسط حاکمان ایران و سوریه و عراق و عربستان و …. ، در حال وقوع است می باشد تا اسلام واقعی و تشیع حقیقی توسط آن حضرت ، چهره واقعی و دوست داشتنی و مهربان خود را به جهانیان نشان دهد ، و چهره خشن و مشمئمز کننده کنونی را از اذهان بزاید.
در روایات مکرر وارد شده که پس از ظهور ، وقتی حضرت حجت(عج) ، اسلام واقعی را به مردم جهان عرضه می نمایند ، و مبانی زلال و حقیقت ناب دین اسلام را ، آن گونه که در واقع هست ، بیان می نمایند ، برخی از علمای سوء ، که تا آن زمان در صدد تفسیر خلاف واقع دین ، مطابق با نفسانیات خود بوده اند ، در مقابل عرضه اسلام حقیقی توسط آن حضرت ، اظهار می دارند که : ” انه یاتی بدین جدید ” ، او ( حضرت حجت ) دین جدیدی را آورده است . یعنی دین و حقیقت اسلام ناب ، توسط این علمای سوء ، آن چنان دچار تغییر و تحول و تفسیر غلط شده که اسلام ناب عرضه شده توسط منجی موعود ، دین جدید تلقی می گردد. من نمی دانم چرا هر گاه این عبارت ” انه یاتی بدین جدید ” در ذهنم متبادر می شود ، بی اختیار به یاد احمد جنتی ، محمد تقی مصباح یزدی ، صادق لاریجانی ، احمد خاتمی و کاظم صدیقی می افتم و احساس می کنم که این سخن از حلقوم این گونه افراد در مقابل امام زمان(عج) بیرون می آید. آن هائی که با آبروی هزاران نفر بازی کردند و به دلیل نپسندیدن سلیقه سیاسی دیگران ، آنان را به عدم التزام به اسلام ، سوء شهرت ، جاسوس و عامل بیگانگان و …. صدها تهمت دیگر متهم نمودند.
به یقین بایستی دلیل به وجود آمدن وضعیت موجود را در عملکرد نا صواب حاکمان کشور در انتساب اعمال و روش های مبتنی بر تمایلات نفسانی آنان به نام دین جستجو نمود که خود مسبب دین گریزی بسیاری از مردم کشور و نیز بدبینی افکار جهانیان به اسلام و تشیع شده است ، امری که ان شاء الله با ظهور مصلح جهانی ، اصلاح خواهد شد .