۱۳۹۳ تیر ۱۲, پنجشنبه

آقای خامنه ای، اگر امام زنده بود

> سید احمد شمس
http://sahamnews.org/1393/04/262299/
در خبرها آمده بود که آقای خامنه ای در پاسخ آقای علی مطهری مبنی بردرخواست رفع حصر خانگی از آقایان مهندس موسوی و مهدی کروبی اظهار داشته اند :
(من قبلا درباره بصیرت صحبت کرده‌ام و این که نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند شدیدتر برخورد می‌کردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کرده‌ایم)

در پاسخ به این اظهارات آقای خامنه ای لازم دیدم ، چند پاسخ به عنوان جزئی کوچک از دریای بیکران مردمی که قطعا از این سخنان و رفتار ایشان ناراضی بوده ، در این نوشتار ارائه نمایم و از تمامی اندیشمندان و دلسوزان کشور درخواست نمایم ، با مراجعه به حافظه تاریخی و درد دل های بیست و پنج ساله خود ، و خساراتی که در این مدت بر سر انقلاب و کشور آمده ، این نوشته را تکمیل نمایند .
آقای خامنه ای ، اگر امام زنده بود
اولا فرصت برای رهبری شما که با اجتهاد فرسنگ ها فاصله دارید ، فراهم نمی شد ، و ثانیا در اجلاسیه مجلس خبرگان ، با ترفندهای عناصر سیستم امنیتی ، در هنگام تنفس آن جلسه ، با ترسانیدن نمایندگان مجلس خبرگان ، که ما در حالت نه جنگ و نه صلح قرار داریم و اگر یک رهبر واحد و نه شورای رهبری انتخاب نشود ، عراق پشت مرزهای کشور در حال آماده باش و شنیدن خبر تعیین رهبر بعدی است ، تا در صورت عدم ثبات در کشور با کمک آمریکا ، حمله نماید ، و نیز برخی ادعاهای خلاف واقع در آن جلسه که امام بر جانشینی شما تمایل داشتند ، هرگز شرائط رهبری برای شما مهیا نمی شد .
اگر امام زنده بود ؛
به آقای محمدی عراقی حکم نمایندگی خود در سپاه را نمی داد ، کما این که چند سال بعد از شهادت شهید محلاتی از اعطای این حکم به او استنکاف ورزیدند و وی تحت عنوان سرپرست نمایندگی امام در سپاه مشغول فعالیت بود ، و وقتی در اواخر حیات امام ، خدمت ایشان رسیده و تقاضای صدور حکم برای خود می نماید ، امام می فرمایند که تا هفته آینده تکلیف نماینده خود در سپاه را مشخص خواهم کرد ، سپس این حکم را برای آقای عبد الله نوری صادر می نمایند ، امام در پاسخ به برخی افراد دلیل عدم صدور حکم برای آقای محمدی عراقی را ، بیم نفوذ افکار پدر همسر وی یعنی آقای مصباح یزدی در سپاه ذکر می نمایند ، امری که بلافاصله پس از ارتحال امام اتفاق افتاد و شما با صدور حکم برای آقای محمدی عراقی به عنوان نماینده خود در سپاه ، به این دغدغه امام توجه نکرده و هم چنان این نهاد را گرفتار افکار منحرف و گمراه این فرد و فرقه ی او ساختید ، تا آن جا که با ظهور افرادی مثل احمدی نژاد با حمایت وی ، مسیر انقلاب ، از سمت و سوی اصلی خود خارج شد .
اگر امام زنده بود ؛
هرگز موسوی ها از صحنه سیاست و قضاوت کنار زده نمی شدند تا قدرت به دست کسانی مثل شما و علاقمندان و هم فکران شما بیفنتد که توان اداره یک نانوائی را هم ندارند ، و نتیجه بیست و پنج سال مدیریت معیوب آنان در عرصه داخلی و خارجی ، و اوضاع نابسامان اجتماعی کشور ، آشکار است.
اگر امام زنده بود ؛
جناح راست برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف می شد ، کما این که شکست سنگین این جناح در مجلس سوم با اشاره های غیر مستقیم امام ، به دلیل سنگ اندازی در مقابل دولت مهندس موسوی ، شکل گرفت ، و پس آن آقای محمد یزدی ، سرسلسله این جناح در مجلس دوم و نائب رئیس وقت مجلس دوم ، پس از این شکست سنگین ، در انتخابات مجلس از تهران و انتخابات میاندوره ای خبرگان از خراسان ، با بی حوصلگی در جلسات جامعه مدرسین شرکت می نمود ، و نوعی سرخوردگی و در رفتار وی کاملا مشهود بود ، و امام از باب مولفة بین قلوبهم ، پس از استعفای آیة الله صافی گلپایگانی ، به وی حکم عضویت در شورای نگهبان داد تا او در پاسخ به امام بنویسد : از شما متشکرم که من را از ذنب کبیره ی انزوای از انقلاب نجات دادید ، اما جنابعالی پس از ارتحال امام با انتصاب وی به ریاست قوه قضائیه ، و برخی اقدامات دیگر از این دست ، جانی دوباره به این جناح شکست خورده و طرد شده توسط امام و ملت دادید تا عقده های خود را در این بیست و پنج ساله و به خصوص در سال ۸۸ با ترفند و تقلب و …. بگشایید .
اگر امام زنده بود ؛
هرگز نظارت استصوابی و بازی با آبروی افراد با اتهاماتی نظیر عدم التزام به اسلام و سوء شهرت و …. توسط شورای نگهبان اتفاق نمی افتاد و قداست این نهاد در حد مدافع یک جناح در منازعات سیاسی و بانی تقلب های گسترده در انتخابات ها ، تنزل پیدا نمی کرد .
اگر امام زنده بود ؛
زمینه برای مرجعیت شما با جنجال آفرینی و تحصن عده ای از اعضای لشکرهای ۱۷ علی بن ابی طالب و ۲۷ محمد رسول الله ، در جلوی جامعه مدرسین در سال ۷۳ فراهم نمی آمد تا برخی از طلاب جوان آن روز مانند آقای ماندگاری که امروز جزء قرارگاه عماریون هستند ، با مراجعه به منازل برخی علما ، با ترفندهای مختلف و ماخوذ به حیا شدن ایشان ، جهت اثبات اجتهاد شما ، از آنان دست خط بگیرند و البته که عده ای هم بر سینه ی درخواست کنندگان برای صدور اجتهاد شما ، دست رد زدند ، همگان می دانند که برخی علما ، آن زمان برای تداوم انقلاب ، که آن را میراث مقدس امام خمینی می شمردند ، حاضر شدند علیرغم اعتقاد قلبی برای شما گواهی اجتهاد صادر نمایند ، نکته ای که امروز قطعا در صورت مراجعه مجدد به ایشان ، با توجه به عملکرد بیست و پنج ساله شما ابدا اتفاق نخواهد افتاد ، چرا که آن زمان ، با ملاحظه سابقه اجرائی و تجربه شما ، می توانستند از عدم تسلط شما بر امور علمی و فقهی چشم پوشی نمایند ، اما امروز که عدم مدیریت و بی تدبیری شما در عرصه داخلی و خارجی بر همگان عیان شده ، این چشم پوشی معنائی نخواهد داشت .
نا گفته نماند که آقای محمد یزدی که در آن زمان ریاست قوه قضائیه را با الطاف شما به دست آورده بود ، با دفاع همه جانبه در نماز جمعه و جلسات جامعه مدرسین در تاییدیه شما نوشت : خدایا تو شاهدی که اگر من در این مقام هم نبودم چنین می نمودم ، که ذکر سابقه تاریخی ایشان و نجات از ذنب کبیره ی انزوای از انقلاب ، صحت یا سقم این ادعای ایشان را روشن می نماید .
اگر امام زنده بود ؛
قطعا همان گونه که در اختلافات میان شما و آقای مهندس موسوی ، در مقاطع مختلف ، در دهه شصت ، همواره جانب آقای مهندس موسوی را می گرفت ، و شما را به دلیل روحیه زیاده خواهی و جاه طلبی ، به حرکت در مسیر قانون توصیه می نمودند ، امروز هم در اختلاف بزرگ سال ۸۸ ، بدون تردید حق را به آقای موسوی می داد ، اما افسوس که در سال ۸۸ دو طرف دعوا حضور داشتند اما داور حضور نداشت و یک طرف دعوا ، خود در جایگاه داور نشسته بود ، آن هم طرفی که همیشه از سوی داور بازنده اعلام می شد ، و طبیعی است که نتیجه داوری جز حصر و سرکوب و کشتار و تجاوز نخواهد بود .
سال ۸۸ سالی بود که مهندس موسوی و به دلیل نبودن امام تنها شد ، و روحیه کینه جوئی و جاه طلبی شما ، به دلیل عقده های فروخفته در زمان حیات امام ، که امکان هرگونه حرکت غیر قانونی و زیاده طلبی را از شما گرفته بود ، پس از ارتحال ایشان فوران کرد و دامان یاران و اطرافیان امام را گرفت ، و تا مدت ها ایشان را خانه نشین کرد تا آن که که این عقده در سال ۸۸ با حیله ای بزرگ خود را هویدا نمود و در سال ۸۸ منجر به حصر نزدیک ترین یاران ایشان یعنی آقایان مهندس موسوی و مهدی کروبی شد ، بلکه گوشه ای از عقده های فروخفته ی شما در حمایت امام از مهندس موسوی را با این اقدام کینه جویانه ی شما ، التیام بخشد .
اگر امام زنده بود ؛
زمینه ای برای به قدرت رسیدن امثال احمدی نژاد و جو لان دادن افرادی نظیر مصباح یزدی که هرگر در تحقق نهضت نقشی نداشته و هیچ زحمتی برای انقلاب نکشیده و سابقه حضور در جبهه های جنگ را نداشته اند ، فراهم نمی شد ، و انقلاب به دست صاحبان اصلی آن اداره می شد ، نه آن که با بی تدبیری شما ، انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد .
روزگاری که نظر احمدی نژاد به شما از یار دیرین امام یعنی آقای هاشمی نزدیک تر باشد ، و مصباح یزدی که امام خوف نفوذ افکار او در سپاه را داشتند ، توسط شما ، به غلط مطهری زمان لقب گیرد و موج نفوذ و انحراف او تمام کشور را فرا گیرد .
اگر امام زنده بود
هرگز اجازه ورود سپاه به فعالیت های سیاسی را نمی داد ، همان گونه که چه در زمان حیات خود این اجازه را نداد ، و چه در وصیت نامه سیاسی الهی خود ، به نیروهای مسلح توصیه نمود از ورود به سیاست و منازعات پیرامون آن بپرهیزند ، اما شما با زیر پا گذاشتن این سیره عملی و توصیه ایشان ، با استدلال های غیر منطقی ، باعث ایجاد رویه ناصوابی در کشور شدید ، که زمینه بروز کودتای انتخاباتی ، سیاسی ، اقتصادی ، توسط این نهاد در عرصه های مختلف فراهم آید و با جنجال آفرینی و بحران سازی در داخل و خارج کشور ، سودای مدیریت کشور و بلکه جهان را در سر بپروراند ؛ و در کشور و منطقه و جهان ، آتش جنگ و بحران را بیفروزد ، و یا به قول آقای هاشمی به کمتر از کل کشور راضی نباشد .
و اما در خصوص بصیرت ؛
همواره در این سال ها از بصیرت سخن گفته اید ، اما مشخص شد که چه کسی با بصیرت است ، در نمازجمعه خونین ۲۹ خرداد سال ۸۸ اظهار داشتید برخی رئیس جمهور را به دروغ به رمالی و کف بینی متهم کردند ، اما بعد ها بر شما همین امر ثابت شد که احمدی نژاد مملکت را با رمالی و کف بینی اداره می کرد و سایر انقادات آقایان مهندس موسوی و مهدی کروبی ، از دولت وی ، دقیقا ، جمله به جمله ، بعدها از حلقوم اطرافیان و طرفداران شما ، بیرون آمد ، پس حالا بگوئید که چه کسی با بصیرت است ؟ کسی که زودتر از شما خطر احمدی نژاد را تشخیص داد یا شما و اطرافیانتان ؟ !!
بار ها گفته اید : این عمار؟
مراجعه ای کوتاه به تاریخ انقلاب و صحیفه نور مشخص می نماید که عمار واقعی امروزه کسانی جز آقایان مهندس موسوی و مهدی کروبی نیستند و بصیرت واقعی را بایستی در این جا جستجو نمود ، پس همان گونه که قبلا در ماجرای احمدی نژاد به خطا رفتید ، این جا هم لطفا مسیر را به خطا به اطرافیان و علاقمندان خود نشان ندهید ، که بصیرت واقعی در سخنان آقایان مهندس موسوی و مهدی کروبی در سال ۸۸ تبلور یافت و عمار واقعی همانا این دو بزرگوارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر