» سید احمد شمس
در قسمت قبل ضمن مقایسه ی آقای هاشمی و آقای خامنهای دربعدعلمی، به نکاتی چند درخصوص جایگاه و سوابق علمی آقای خامنهای اشاره گردید. دراین بخش نیز نکاتی چند در رابطه با میزان توانمندی علمی وی مورد بحث و تحلیل قرارگرفته و درقسمت آینده به مقایسه ی آقای هاشمی و آقای خامنهای در سایر ابعاد پرداخته و نیز دلایل رویاروئی نهان وآشکارآقای خامنهای با آقای هاشمی در ده ساله اخیر مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.
نکات قابل توجهی در مورد میزان توانمندی علمی آقای خامنهای و برخی حواشی دیگر پیرامون آن:
۱- پس از رهبری آقای خامنهای و محرز بودن عدم توانمندی علمی کافی وی، برخی از افراد پیشنهاد تشکیل جلساتی تحت عنوان مباحثه ی علمی درحضور وی را مطرح نمودند، هرچند عنوان ظاهری این جلسات مباحثه علمی بود اما در واقع هدف اصلی برگزاری این نشستها افزایش توانمندی علمی آقای خامنهای را مدنظر داشت، حاضرین دراین جلسات را عمدتا فقهای شورای نگهبان به اضافه تنی چند از دیگرعلمای حوزه علمیه ازجمله آقایان سید جعفر کریمی، هاشمی شاهرودی و… تشکیل میدادند. دراین جلسات درخصوص مسائل مختلف فقهی و اصولی مباحثی مطرح و درحقیقت ماهیت این نشستها القاء و تدریس دروس به آقای خامنهای بوده اما ازعنوان محترمانه مباحثه علمی استفاده میشده است. چندی بعد پیشنهاد راه اندازی درس خارج فقه توسط آقای خامنهای برای جا افتادن جایگاه ایشان درحوزه علمیه از دل همین نشستها بیرون می آید و گویا مطالب ارائه شده توسط وی در درس خارج فقه که ازسال ۱۳۷۰ آغاز گردید و هم چنان ادامه دارد به اهتمام همین جمع گردآوری شده و درآن جلسات، آماده سازی لازم جهت ارائه هرچه بهتر دروس به عنوان استنباطهای شخصی آقای خامنهای توسط این جمع صورت میپذیرفته است. درسالهای اخیر این جمع جای خود را به شخص آقای سید محمود هاشمی شاهرودی داده و با توجه به تدریس وی درحوزه علمیه ی قم(که برخلاف رسوم همیشگی و قدیمی علما که پنج روز ازهفته تدریس و دو روز پنج شنبه و جمعه اختصاص به تعطیلی دروس داشته، وی چهار روز ازهفته به تدریس اشتغال داشته و سه روز پایانی را اختصاص به تعطیلی دروس داده است)، درسه روز پایانی هفته علاوه برشرکت درجلسات شورای نگهبان، برای فرزندان آقای خامنهای تدریس خارج فقه و اصول به صورت خصوصی نموده(که ازخلال همین درسها و بحثهای چند روز درهفته درنظر است اجتهاد سید مجتبی خامنهای و سودای رهبری و زعامت آینده وی برحوزه های علمیه!! تثبیت شود درجائیکه هم چنان دراجتهاد پدرش تردید جدی وجود دارد این چه سودائی است دیگر!!) و درکنارآن این تدریس خصوصی، آقای هاشمی شاهرودی به آماده سازی دروس هفته ی آینده آقای خامنهای می پردازد. لازم به ذکر است که پرداخت شهریهای که چند سال قبل به نام آقای هاشمی شاهرودی به طلاب حوزه علمیه صورت میگرفت هزینه ی آن توسط آقای خامنهای تامین میشد که شاید این مبالغ کلان حق الزحمه ی تلاشهای آقای هاشمی شاهرودی به منظورآماده سازی علمی آقای خامنهای و نیز پاداش تنظیم برخی کتب استفتاء منتشره به نام آقای خامنه ای بوده که البته به اهتمام آقای هاشمی شاهرودی ولی تحت عنوان نام آقای خامنهای انتشار یافته است.
۲ – هر مرجع تقلیدی پس از اعلام مرجعیت علاوه بر رساله عملیه ی توضیح المسائل یک کتاب دیگر به عنوان منبع دیدگاههای فقهی خود منتشر مینماید که عمدتا تاکنون روال مراجع تقلید گذشته براین بوده که برکتاب عروه الوثقی مرحوم آیه الله سید محمد کاظم یزدی حاشیه مینوشته اند برخی ازعلما علاوه برحاشیه نوشتن برعروه الوثقی کتاب فقهی مستقل دیگری هم انتشار می داده اند ازجمله مرحوم آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی کتاب وسیله النجاه، امام خمینی کتاب تحریرالوسیله، آیه الله خوئی و آیه الله سیستانی کتابی تحت عنوان منهاج الصالحین انتشار داده اند. اما هم اکنون پس ازگذشت بیست سال از اعلام مرجعیت آقای خامنهای هنوزمطابق با سنت مرسوم درحوزههای علمیه رساله عملیهای از ایشان به چاپ نرسیده و نیزحاشیهای برعروه الوثقی از وی به انتشار نرسیده است. مرحوم آیهالله منتظری در سخنرانی معروف افشاگرانه ی سیزده رجب سال ۱۳۷۶ که منجر به حصر ایشان گردید ضمن اظهار تاسف از به ابتذال کشیده شدن مرجعیت، نقل قولی را از یکی از فقهای شورای نگهبان مطرح نمودند که وقتی وی به دفتر استفتائات آقای خامنهای درقم مراجعه میکند ملاحظه میکند که متصدیان پاسخگوئی به استفتائات، جواب سوالهای شرعی را از روی تحریرالوسیله ی امام خمینی میدهند که این امر مورد اعتراض فرد مذکورشده و اظهار میدارد که مردم اگر سوال شرعی از آقای خامنهای میپرسند نظرات ایشان را میخواهند نه دیدگاههای امام خمینی را، همه ی این موارد حکایت ازهمان ابتذال مرجعیت مورد اشاره ی مرحوم آیه الله منتظری و عدم توانمندی علمی آقای خامنهای و نداشتن آثارعلمی قابل اعتنا دارد که البته با این روشها دین مردم بازیچه ی دست صاحبان زر و زور قرارگرفته و با تکالیف شرعی مومنین این چنین خارج از مدار تقوا و دینداری برخورد میشود. بی شک امروز آقای خامنهای مصداق بارز و اتم و اکمل این احادیث شریف معصومین علیهم السلام است:
درتحف العقول از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود:(من أفتی الناس بغیرعلم لعنته ملائکه السماء و الأرض) «هرکس بدون علم و آگاهی فتوا دهد ملائکه ی زمین و آسمان او را لعنت مینمایند.»
درنهج البلاغه نیز از امیرالمومنین نقل شده است که: (من افتی الناس بغیرعلم کان ما یفسده من الدین اکثر مما یصلحه)«کسی که برای مردم بدون علم و آگاهی فتوا دهد، خرابکاریاش در دین بیشتراز اصلاحش می باشد.»
و نیز از امام محد باقر نقل شده است که:(مَنْ أَفْتَی النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدًی لَعَنَتْهُ مَلائِکَهُ الرَّحْمَهِ وَ مَلائِکَهُ الْعَذابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْیاهُ) «هرکه بدون علم وهدایت به مردم فتوا دهد، فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او را لعنت کنند و گناه آن که به فتوایش عمل کند دامنگیرش شود.»
۳- علیرغم بیش از بیستسال ازتدریس خارج فقه توسط آقای خامنهای هنوزیک کتاب فقهی حاوی نظرات علمی نامبرده به چاپ نرسیده است تا میزان توانمندی علمی او مورد ارزیابی علما و بزرگان حوزههای علمیه قرارگرفته تا بتوانند درمورد میزان بهره مندی و توان او درعلوم حوزوی اظهارنظر نمایند چرا که سایرعلما و فقها به دلیل آن که خود امکان حضور در دروس علمای هم طراز خود را ندارند و نیز بعضا از سوابق علمی هم طرازان خود درگذشته اطلاع کافی ندارند تنها با ملاحظه آثارعلمی افراد پی به میزان توانمندی ایشان میبرند درسال ۱۳۴۲ که امام خمینی درمقابل رژیم شاه به مبارزه پرداختند شاه درصدد مجازات ایشان برآمد از آنجا که مجتهدین و مراجع از مجازات مصون بودند برخی از مراجع وقت همچون حضرات آیات میلانی، گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی با تحصن درتهران ضمن تایید اجتهاد و مرجعیت امام خمینی خواستارآزادی ایشان شدند اما برخی علما ازهمراهی با ایشان خودداری مینمایند چرا که تا آنزمان بیشترامام را به عنوان مدرس فلسفه و عرفان و نه صاحب نظر و متخصص در فقه و اصول میشناختند اما در اواخر دهه چهل شمسی که کتاب تحریرالوسیله ی امام و نیز تقریرات دروس خارج ایشان منتشرشد با ملاحظه ی آثار امام همگان به توانمندی علمی و اجتهاد و مرجعیت امام پی برده و به آن اذعان نمودند اما هم اکنون هیچ آثارعلمی معتبری که دال بر توانمندی و تخصص آقای خامنهای باشد وجود ندارد تا علما به توانمندی و اجتهاد او اعتراف نمایند.
۴- همانگونه درقسمت قبلی اشاره شد درسال ۱۳۷۳ برخی از طلاب و روحانیونی که هم اکنون بعضا درقرارگاه عمار مشغول بصیرت افزائی!! هستند پس ازارتحال آیه الله اراکی با مراجعه به منزل برخی از علما در قم و دیگر شهرها با ایجاد محذوریتهای اخلاقی با عنوان نمودن دلایلی چون ضرورت حفظ نظام و میرات امام و… و ازایشان برای اثبات اجتهاد آقای خامنهای تاییدیه گرفتند که درمورد نحوه اخذ تک تک آنها و دلایل نوشتن تاییدیهها توسط برخی علما حکایات وجودی دارد که در زمان لازم به آنها اشاره خواهد شد و البته برخی ازعلما نیز از ارائه تاییدیه خودداری نموده و حاضر به نوشتن آن نشدند همان ایام تاییدیههای مذکور که تحت شرایط خاصی اخذ شده بود وعلمائی که بعضا حاضر به نوشتن این تاییدیهها شدند برحسب محذوریتهای اخلاقی و برای حفظ نظام و جایگاه رهبری حاضر به نوشتن آنها شده بودند، با آب وتاب بسیار و درتیراژ بالا منتشرشده و به عنوان ملاک قطعی اجتهاد آقای خامنهای از آنها تبلیغ فراوانی شد همین امر به اضافه ی تجمع برخی از اعضای لشکرهفده علی بن ابی طالب قم در مقابل جامعه مدرسین قم سبب شد تا نام آقای خامنهای درمیان مراجع تقلید مورد تایید این تشکل سیاسی قرارگیرد جالب آنکه درآن لیست نامی از مجتهدین مسلم و مراجع تقلید مبرزی چون آیه الله سیستانی و آیه الله صافی گلپایگانی و… به میان نیامده بود. به طورکلی علمائی که ظاهرا اظهار میدارند آقای خامنهای از توانمندی علمی و اجتهاد برخورداراست از چهار دسته خارج نیستند: الف- یا افرادی هستند که برای حفظ نظام و جایگاه رهبری و از باب حکم ثانوی علیرغم علم به عدم توانمندی وی خیرخواهانه اجتهاد آقای خامنهای را تایید نموده اند. ب – یا افرادی هستند که ازجایگاه علمی آقای خامنهای اطلاعی ندارند اما به اعتبار تایید دسته اول و آن هم خیرخواهانه برای حفظ نظام و جایگاه رهبری حاضر به تایید آقای خامنهای شده اند. ج – یا افراد دین به دنیا فروشی هستند که به دلایل دنیوی و حفظ و تثبیت جایگاههای خود و بعضا بهره مندی بیشترازمطامع دنیوی اقدام به تایید آقای خامنهای نموده اند. د – یا کسانی هستند که مانند آقای خامنهای از توانمندی علمی برخوردار نیستند اما امروزه به برکت تایید آقای خامنه ای!!
(کوری عصا کش کور دیگر) و شورای نگهبان مجتهد!! شدهاند و بعضا نیز درعداد اعضای مجلس خبرگان قرار گرفتهاند درغیراینصورت هیچ فقیه عادل، باتقوی و دینداری حاضربه تایید اجتهاد آقای خامنهای نمی باشد چرا که علاوه برسوابق علمی ناقص وی در دوران تحصیلات و شهره نبودن وی به اجتهاد تا پیش از رهبری هم اکنون نیزهیچ مستند کافی و آثارعلمی استدلالی جهت اثبات و شناخت میزان توانمندی او مطابق با سنت مرسوم درحوزههای علمیه وجود ندارد، جهت روشن شدن ذهن دوستان عزیز به چند نمونه از افرادی که در دسته سوم و چهارم جای دارند و بعضا آقای خامنهای را تایید نمودهاند با ذکرحکایاتی درمورد آنان اشاره می شود:
(کوری عصا کش کور دیگر) و شورای نگهبان مجتهد!! شدهاند و بعضا نیز درعداد اعضای مجلس خبرگان قرار گرفتهاند درغیراینصورت هیچ فقیه عادل، باتقوی و دینداری حاضربه تایید اجتهاد آقای خامنهای نمی باشد چرا که علاوه برسوابق علمی ناقص وی در دوران تحصیلات و شهره نبودن وی به اجتهاد تا پیش از رهبری هم اکنون نیزهیچ مستند کافی و آثارعلمی استدلالی جهت اثبات و شناخت میزان توانمندی او مطابق با سنت مرسوم درحوزههای علمیه وجود ندارد، جهت روشن شدن ذهن دوستان عزیز به چند نمونه از افرادی که در دسته سوم و چهارم جای دارند و بعضا آقای خامنهای را تایید نمودهاند با ذکرحکایاتی درمورد آنان اشاره می شود:
- حکایت اول؛
پس ازسال ۱۳۷۳ و اعلام اسامی مراجع تقلید مورد تایید جامعه مدرسین که نام آقای حسین نوری همدانی درمیان آنان به چشم نمیخورد دفتر وی ضمن اعلام ناخشنودی ازاین اقدام جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه ی افشاگرانهای ضمن چاپ دستخط ایشان و آقای بنی فضل دراعتراض به عملکرد جامعه مدرسین درقبال مسائلی نظیرجنگ و سایرمسائل دیگر در اواخر دهه شصت دلیل قرارنگرفتن نام وی در میان مراجع تقلید را موضعگیری آقای نوری همدانی طی آن سالها درمقابل جامعه مدرسین ذکر مینماید که درحمایت از امام و نارضایتی ایشان ازعملکردها و موضع گیریهای غیراصولی جامعه مدرسین صورت پذیرفته بود. آقای نوری همدانی درانتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ نیز از کاندیداتوری آقای خاتمی حمایت میکند و وقتی که برخی از افراد با دفتر وی تماس گرفته و جویای نظر او میشدند آنها را تشویق به حمایت از آقای خاتمی میکرده است. پس از ریاست جمهوری آقای خاتمی آقای نوری همدانی انتظار پشتیبانی مضاعف از وی داشته و تلاش میکند آقای خاتمی رانتهای ویژهای را در اختیار وی و دفترش قرار دهند. دریکی از سفرهای آقای خاتمی به قم در دوران ریاست جمهوری، هنگامیکه وی به دیدار آقای نوری همدانی می رود انتهای ملاقات تنظیم شده توسط دفترآقای خاتمی با آقای نوری همدانی مقارن با نیم ساعت مانده با اذان مغرب میشود که گویا طبق برنامه از پیش تعیین شده بایستی برای ادامه برنامههای سفر به دیدار سایر مراجع می رفته اند و درحالیکه آقای خاتمی قصد ترک بیت ایشان را داشته آقای نوری همدانی مانع ازخروج وی شده و از آقای خاتمی تقاضا میکند چند دقیقهای بیشتربمانند تا نکته مهمی را برای ایشان بازگو کند اما بیان این نکته مهم با مکثی طولانی همراه شده و هنگام اذان مغرب فرا می رسد با شنیدن صدای اذان مغرب آقای نوری همدانی از آقای خاتمی دعوت به اقامه نماز میکند تا نکته مهم خود را پس از اقامه نماز بیان کند زمانیکه آقای خاتمی و همراهان آماده اقامه نماز به امامت آقای نوری همدانی میشوند دوربینهای فیلمبرداری از قبل آماده شده دفترآقای نوری همدانی آماده گرفتن فیلم از اقتدای آقای خاتمی وهمراهان به آقای نوری همدانی میشود که با هوشیاری رئیس دفتر و تیم حفاظت آقای خاتمی بلافاصله دوربینها جمع آوری شده و امکان فیلمبرداری از این مراسم حاصل نمیشود هنگامیکه این نیت آقای نوری همدانی نقش برآب میشود و وی به این مقصود خود نمی رسد پس از اتمام اقامه نماز نامهای را تقدیم آقای خامنهای میکند که درآن خواستههای وی بیان شده بود اما آقای خاتمی تقاضا میکند که همان زمان و به صورت حضوری درخواست آقای نوری همدانی و آنچه درنامه نگاشته شده را بشنود که نهایتا آقای نوری همدانی مجبور به بیان درخواستهای غیرمعقول خود شده و درمقابل با پاسخ منفی آقای خاتمی مواجه میشود، ماجرای مخالفت با فیلمبرداری از نماز جماعت و نیز پاسخ منفی آقای خاتمی جرقهای درتغییر موضع آقای نوری همدانی به سمت بیت رهبری و درعوض سرازیرشدن امکانات و رانتهای خاص از آنسو به سمت وی را ایجاد میکند، درهمان ایام که آقای نوری همدانی ماهانه فقط پانصد تومان آنهم به افراد خاص از طلاب شهریه پرداخت میکرده پس از این ماجراها و حمایتهای بیت رهبری از وی موفق به پرداخت ماهانه سه هزار و پانصد تومان شهریه عمومی درحوزه علمیه قم میشود و از آن پس اعلام مواضع پی در پی وی به نفع اقتدارگرایان و صدور بیانیههای مکرر و پوشش وسیع آن در صداوسیما و رسانههای حکومتی و دیدارهای حکومتی با او آغاز میشود شاید دوستان با شنیدن این حکایت و چندین حکایت دیگر از شهرت طلبی آقای نوری همدانی که درآینده ذکر خواهد گردید رمز حمایتهای بی وقفه ی وی از آقای خامنهای و اقتدارگرایان و نیز شعار معروف خامنه ای کوثراست دشمن او ابتر است!! را دریابند.
- حکایت دوم؛
آقای محمد یزدی نایب رئیس دوره دوم مجلس شورای اسلامی درسومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از تهران و همزمان انتخابات میاندورهای مجلس خبرگان از استان خراسان شکست سنگینی را متحمل میشود همان ایام تشکل نوظهور مجمع روحانیون مبارز با ارائه لیستی سعی در راهیابی همراهان دولت مورد تایید امام درمجلس داشته که با حمایت امام از این تشکل و نیزسخنان تلویحی ایشان که در حمایت از کاندیداهای مورد تایید مجمع روحانیون مبارز و درمخالفت با کارشکنان درمقابل دولت ایراد کرده بودند آقای محمد یزدی و لیست همراه او که مورد تایید جامعه روحانیت مبارز تهران بودند با شکست سنگینی مواجه میشوند و او که تا چندی پیش درجایگاه نفر دوم یکی از قوای سه گانه همواره مورد توجه رسانهها قرار داشت به یکباره از نظرها محو میشود همین نکته فشارسنگین روحی بر او وارد نموده و تا مدتها او را در شرایط سختی قرار میدهد، حضور او درجلسات جامعه مدرسین به صورت غیرمنظم شده و هنگام حضور نیز با بی حوصلگی درجلسات شرکت نموده و از اظهارنظر در امور و مشارکت فعال که همراه با بی تفاوتی نسبت به مسائل روز و امورجاری کشور بوده پرهیز مینماید اما امام خمینی که جایگاه پدری برای تمامی نیروهای درون نظام را داشته و برخلاف رویه آقای خامنهای مبنی برحذف منتقدان و مخالفان سعی درجذب همه افراد وابسته به انقلاب را داشته و ابدا از حذف افراد و جریانات خشنود نبودند از باب مولفه بین قلوبهم پس از استعفای آیه الله صافی گلپایگانی از شورای نگهبان، آقای محمد یزدی را طی حکمی به عنوان جایگزین وی منصوب مینمایند. آقای محمد یزدی ضمن تشکر ازایشان طی نامهای اقرار مینماید: از اینکه اینجانب را از ذنب کبیره ی انزوای از انقلاب نجات دادید تشکر مینمایم. آقای محمد یزدی بعدها به مدد آقای خامنهای به ریاست قوه قضائیه منصوب میشود و ضمن برجای گذاشتن عملکردی سیاه که رئیس بعدی قوه قضائیه اقرار به ویرانه شدن دستگاه قضائی و تحویل گرفتن آن جایگاه از وی تحت شرایطی که در دوران ریاست آقای محمد یزدی برآن قوه وارد شده مینماید آقای یزدی که به یمن این مدد آقای خامنهای که ازجایگاه حاشیهای در زمان امام به متن کانون قدرت از امکانات بسیاری برخوردار میشود پس از ارتحال آیه الله اراکی به شکرانهی این محبتها ازجمله حامیان سرسخت و جدی مرجعیت آقای خامنهای میگردد او که نامه تشکرخود از امام خمینی درجریان انتصاب خود در شورای نگهبان و بیم از انزوای از انقلاب را از یاد برده بود درنامه تاییدیه خود برای آقای خامنهای می نویسد: خدایا تو شاهدی که اگر امروز دراین مقام هم نبودم چنین مینمودم!! حال حکایت عقده گشائی این فرد که درسال ۱۳۷۶ پس از احتمال کاندیداتوری مهندس میرحسین موسوی درجلسه جامعه مدرسین اظهار داشته بود که خطراین سید جدی است!! و موضع گیریهای غیراصولی و جانبدارانه ی وی در چند دهه اخیر، و قضاوت شما دوستان عزیز صداقت آقای محمد یزدی!! و آنچه از گذشته ی ایشان تاکنون محرز است را روشن می نماید.
حکایت سوم؛
اگر به فیلمهای جریان انتخاب آقای خامنهای به رهبری توسط مجلس خبرگان که بارها توسط صداوسیما پخش شده و صحنه اعلام رای برای وی توسط آقای هاشمی دقت کنیم مشخص میشود که درهیات رئیسه مجلس خبرگان یکی از اعضا برخلاف اکثریت مجلس ازجای خود برنخاسته و درحقیقت با رهبری ایشان مخالف است او کسی نیست جز آقای «محمد مومن قمی» که به دلیل عدم اعتقاد به اجتهاد آقای خامنهای ازقیام به نفع آقای خامنهای و رای مثبت به وی خودداری میکند. آقای محمد مومن قمی دربرخی ازجلسات اظهار میدارد که بعدها به توان علمی آقای خامنهای پی بردم و ایشان فردی«قوی»هستند اما مستنداتی وجود دارد که درصورت لزوم بعدها به آن اشاره خواهد شد که نامبرده درجلساتی که با برخی ازعلما داشته دقیقا از کلمه«ضعیف» درمورد توان علمی آقای خامنهای استفاده نموده است اما متاسفانه هرگاه صداوسیما و رسانههای حکومتی سعی درتثبیت جایگاه علمی آقای خامنهای دارند وی از اولین افرادی است که درمصاحبه از وی برای اثبات توان علمی آقای خامنهای استفاده میشود و درحقیقت سخنان او در خلوت با جلوت کاملا متفاوت است، او یکی از افرادی بوده که درجلسات آماده سازی فقهی و مباحثه علمی با آقای خامنهای پس از رهبری وی شرکت میکرده و ضمنا رابط آیه الله منتظری با آقای خامنهای نیز بوده است. آیه الله منتظری پس از ارتحال آیه الله اراکی و موجی که برخی از افراد برای تایید اجتهاد و تبلیغ مرجعیت آقای خامنهای به راه انداخته بودند طی نامهای که توسط آقای مومن قمی به آقای خامنهای رسانده میشود به وی توصیه میکند از ورود به عرصه مرجعیت خودداری نماید چرا که بهترین بهانه میتواند کثرت مشاغل و امورات متعدد به دلیل حضور درجایگاه رهبری عنوان شود و اتفاقا آقای خامنهای دراولین سخنرانی پس از ارتحال آیه الله اراکی و موجی که توسط برخی جهت مرجعیت وی به راه انداخته بودند سخنانی ایراد مینماید که حکایت از پذیرش توصیه ی آیه الله منتظری دارد اما متاسفانه بعدها از این توصیه مشفقانه تخطی نموده که حکایت همان حدیث شریف من افتی بغیرعلم… را درمورد خود به منصه ظهور میرساند.
۵- درسال ۱۳۶۲ پیش از اعلام قائم مقامی آیه الله منتظری رسانهها و مطبوعات وعامه مردم و نیز حوزههای علمیه برای ایشان ازعنوان آیه الله العظمی استفاده نمودند این درحالی بود که وی هنوز رساله عملیه خود را منتشر نکرده بود و از لحاظ سن نیز به تازگی وارد شصت سالگی شده بود اما توان بالای علمی، آثار منتشرشده ازایشان ازجمله کتاب البدرالزاهر که در سن سیوپنج سالگی به عنوان تقریرات دروس آیه الله بروجردی منتشرکرده بود و نیز سایر آثارعلمی ایشان همگی حکایت از توان و احاطه شگرف ایشان برمسائل علمی داشت و جای هیچگونه شک و شبههای درمیزان علم و اجتهاد ایشان باقی نگذاشته بود اما درحال حاضر که آقای خامنهای در سن هفتاد و پنج سالگی به سر میبرد و بیستوپنج سال از رهبری و بیست سال از اعلام مرجعیت وی میگذرد ولی همچنان حتی رسانههای حکومتی هم چون صداوسیما و مطبوعات وابسته به حاکمیت ازعنوان آیه الله برای او استفاده نموده از به کار بردن عنوان آیه الله العظمی برای ایشان پرهیز مینمایند که این حکایت از اقرارعملی اقتدارگرایان به عدم توانمندی علمی وی دارد لذا برای عادی جلوه دادن این امرعنوان آیه الله العظمی از دیگر مراجع تقلید در رسانههای حکومتی نیز حذف گردیده درحالیکه در زمان حیات مراجع گذشته هم چون حضرات آیات گلپایگانی، اراکی و مرعشی نجفی ازعنوان آیه الله العظمی توسط همین رسانهها برای ایشان استفاده می شد. همه اینها نشان از اقرارحاکمیت و اقتدارگرایان به عدم توانمندی علمی آقای خامنه ای دارد نکته ای که خبرگان کشور باید مورد توجه و اهتمام جدی قرار دهد.
http://sahamnews.org/2015/03/276709/
https://www.balatarin.com/permlink/2015/3/6/3816291
https://www.balatarin.com/permlink/2015/3/6/3816291
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر